ای کاظم آل محمد! ای مهار حکمت و حلم بر دهان کف آلود خشونت و خشم! غضب از حلم تو خشمگین می شد، صبر از تو بی طاقت می گشت و زندانبانان، اسیر صفا و عبودیت تو می شدند و محبس به محبس، شب زنده داری تو را جابه جا می کردند و زندان به زندان، ایمان و ذکر و تهجد تو را به بند می کشیدند.
سلام بر تو که وارث نیکان و آبرو بخش نیاکانی! سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی! سلام بر سجاده ای که از اشک هایت خیس می شد، و بر زمینی که پیشانی و صورت بر آن می نهادی، و بر آن دستها که به درگاه خدا می گشودی! سلام بر غل و زنجیری که از بوسه بر دست و پایت، قداست یافت! سلام بر مرقد نور افشانت که آسمان تیره عراق را روشن ساخته است…
نامت از دهان افلاک نمی افتد؛ کهکشان، کهکشان نام مقدست را آواز می دهند بر گستره جهان، تا ذائقه تلخ دنیا شیرین شود به شهد ملکوتی آهنگین نام دلنشینت. نامت باران می شود و تقدیر خاک را بهاری می کند. در گوش ثانیه ها، صلابت توفنده نام مقدست هجی می شود و از آن پس دقایق دلنشین می شوند و رودها به آرامش می رسند و پروانه ها شمعی برای سوختن و دلدادگی می یابند. میلاد با شکوهت خجسته باد!
موضوع: "در کوچه های تقویم"
در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی هرکشور به رخدادهایی می توان اشاره کرد که نقطه عطفی در تحول ، تثبیت یا شکوفایی وبالندگی بیشتر آن محسوب می شوند. ایران به ویژه در سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی از این نوع رخدادها زیاد به خود دیده است . در بررسی این رخدادها حماسه 9دی از حیث ماهیت، علل، اهداف، آثار وپیامدها وموقعیت زمانی وموضوعی ، منحصر به فرد بود . چه چیز این حماسه را برای ملت همیشه حماسه ساز ایران برجسته نمود؟ چه عناصر وشاخصه هایی داشت که آن را ماندگار کرد؟
تحلیل درست این موضوع مستلزم بازخوانی حوادث مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری دهم است ؛ حوادثی که با سناریوهای از پیش طراحی شده مبتنی بر مختصات کودتای مخملی، به صورت گام به گام به اجرا درآمد . عوامل خارجی کودتا وبازیگران داخلی آن ، هرکدام درجای خود سناریو را مرحله به مرحله اجرا می کردند تا اینکه یک جنگ نرم تمام عیار را به ملت تحمیل کنند وفتنه ای عمیق رقم خورد رفتار شناسی فتنه وبازیگرانش در روزهای محرم وعاشورا ، مقطع مهمی در ارزیابی جریان فتنه است که بر عبور از انقلاب ونظام وتعرض به اعتقادات ، باورهای دینی اصرار داشتند.
برای فهم بیشتر حماسه 9دی به برخی عناصر اشاره می شود:
1- حضور عظیم وخود جوش مردم : پیوند عمیق وناگسستنی مردم ایران با انقلاب اسلامی ونظام وحضور متعهدانه ومؤثر در صحنه های دفاع از آرمانها ودستاوردهای آن نشان داد که جمهوری اسلامی ایران، مردمی ترین نظام سیاسی درجهان معاصر است
2- ایمان دینی وبصیرت سیاسی مردم: اسلام خواهی وپیاده سازی آموزه های دینی در تمامی زوایای حکومت وجامعه ، انگیزه اصلی ملت ایران در برپایی انقلاب سال 57ویکی از سه رکن آن محسوب می شود باروهای دینی وبصیرت نافذ سیاسی آحاد مردم ایران که برگرفته از آموزه های دینی وانقلاب است که رمز پیروزی آنان وبی حاصل بودن منازعات با ایران است
3- پیوند عاشورا وانقلاب : انقلاب اسلامی ملت ایران برگرفته از آموزه ها وعبرت های عاشورا است .ملت ایران هرسال در محرم وصفر و درمناسبت های مختلف درس ها وعبرت های عاشورا را بازخوانی می کنند وانقلاب را برآن اساس پایه گذاری کرده اند ، حماقت بزرگ فتنه کران داخلی و اربابان شیطان صفت آنها این بود که از درک این عنصر اساسی عاجز بوده و در ماه محرم ، به ارزش های دینی مردم تاختند . حماسه 9دی شکستن بغض نهفته مردمی عاشق بود که هر هفته یا هر روز با فرازهایی از زیارت عاشورا ، زمزمه می کردند که «ای کاش روز عاشورا بودیم وبا دشمنان می جنگیدیم» وشک نباید کرد که در 9دی عاشورا به کمک ملت آمد وحماسه مادگار را خلق کرد .
4- بیعت مجدد با ولی : یکی از مهم ترین عوامل رموز پیروزی ، مدیریت و رهبری بی بدیل ولی فقیه چه در دوره امام خمینی(ره) وچه پس از آن دوره است . عشق ودلدادگی ملت به ایشان نیز بی تردید ناشی از همان معرفت دینی وبصیرت سیاسی مردم وهمچنین خصوصیات منحصر به فردی است که در سیره نظری و عملی آن بزرگوار و نوع مدیریت ورهبری در نظام دیده شده . در 9دی ثابت کردند که بیعت آنان با امامشان ، ناگسستنی وغیر قابل خدشه است .
پایان سخن: آیا فتنه علیه اسلام ، انقلاب ونظام و حرکت خداجوی مردم ایران پایان یافته است ؟ آیا دشمنان قسم خورده خارجی کوتاه آمده اند ؟ آیا بازیگران داخلی فتنه تأدیب ومتنبه شده اند؟ ایا رویش جدید فتنه با ظاهر متفاوت را شاهد نخواهیم بود ؟ تجربه عبرت آموز گذشته ، هشداری برای آمادگی بیشتر در آینده است .
آثار و دستاوردهای داخلی:
آثار و دستاوردهای داخلی حماسه 9 دی هم از حیث کمیت و هم از لحاظ کیفیت، از چنان فراوانی برخوردار است که تنها احصای رئوس آنها خود فهرست بلند بالایی را تشکیل می دهد. برخی از مهمترین آثار و پیامدهای داخلی 9 دی عبارتند از:
1. افزایش اقتدار و استحکام نظام؛ انقلاب، نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت ایران، در نهم دی نفسی تازه کرد و به جهانیان ثابت نمود که مردم و حکومت در ایران اسلامی در پرتو ولایت فقیه یک حقیقت واحد هستند و از چنان ریشه، ظرفیت و اقتداری برخوردارند که به راحتی هر توطئه را در نطفه خفه می کنند.
2. تقویت باور به وجود جنگ نرم و فتنه های پیچیده؛ قضایای فتنه هزینه ی بسیاری بر نظام تحمیل کرد؛ اما دستاوردهای فراوان تری داشت . حرکت فتنه گران در عاشورای 88 و شکل گیری 9 دی به همه دیرباوران داخلی ثابت کرد که پروسه های زیادی در این حوزه برای انقلاب از سوی غرب طراحی شده است. نکته ای که امام خامنه ای(مد ظله العالی) از سال اول رهبری شان فریاد می کردند.
3. کنار رفتن نقاب ها؛ ملت فهیم و آگاه ایران با حضور تاریخی خود در9 دی ، انقلابیون را از مدعیان دروغین، عافیت طلبان و مصلحت اندیشان باز شناخت و نقاب تزویر از چهره سران فتنه و حامیان پشت صحنه آن پایین کشید و به بیان حکیم فرزانه انقلاب، فتنه 88 نظام را واکسینه کرد.
4. رفراندوم ملی در دفاع از نظام و رهبری؛ حضور میلیونی مردم در حماسه تاریخی 9 دی 88 فقط یک راهپیمایی نبود؛ بلکه در قالب یک رفراندوم ملی تمام معنا نشان داد مردم مدافع نظام و جایگاه رهبری هستند و هر جریان و شخصیتی را نیز تنها با همین دو ملاک می سنجند.
افزایش مشروعیت و مقبولیت مردمی نظام،منفعل شدن جریان فتنه و تبدیل فتنه گران به مرده سیاسی، عمق بخشی به بینش و بصیرت سیاسی مردم در شناخت جریان های سیاسی و الگوهای جدید دوستی و دشمنی با انقلاب، پیوند مردم و رهبری، تعمیق ارتباط مردم و جوانان با عاشورا و کارکردهای فرهنگ عاشورایی، ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بین مردم و … از دیگر پیامدها و دستاوردهای حماسه 9 دی است. مسلما این فهرست قابلیت افزایش را دارد.
آثار و دستاوردهای خارجی حماسه 9 دی
شاید گزاف نباشد اگر بگوییم اساسی ترین دلیل خصومت غرب به محوریت آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی نگرانی و هراس از قدرت الهام بخشی و الگو سازی انقلاب اسلامی بوده است. البته وقوع بیداری اسلامی در منطقه به تأسی از انقلاب هم در همین راستا ارزیابی می شود.
این هراس ایران را همواره در کانون دشمنی های غرب قرار داده که فتنه و حرکت آنها در عاشورا برای مبارزه با این الگو بود.اما حماسه تاریخی نهم دی که نمایشگاه غیرت ملی ایرانیان در دفاع از نظام اسلامی بود، در واکنش به شیطنت دشمنان انقلاب به وجود آمد. بر همین اساس این حماسه ملی- اسلامی آثار و دستاوردهای بیرونی در بعد منطقه ای وبین المللی هم دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:
1. آشکار شدن دشمنی گسترده غرب با نظام و پیوند فتنه در خارج؛ اعترافات دستیگر شدگان نشان داد که دفاتر جاسوسی و سفارت خانه ها و مراکز آکادمیک غربی سناریوهای زیادی را برای ضربه زدن به ایران فراهم کرده بودند. فتنه گران عشورای 88 با دستور مستقیم غرب و حمایت های آنها هتک حرمت مقدسات کردند و کسانی که دستگیر شدند با اسناد و مدارک متقن به وابستگی دشمن اعتراف نمودند.
2. اذعان غرب به اقتدار و بازندگی نظام اسلامی؛ غربی ها با برآوردهای غلط دشمنان و خائنان ملت ایران چون منافقین، به اذعان خودشان چالشی ترین بحران را برای ایران اسلامی طراحی و عملیاتی کردند؛ اما با مشت محکم مواجه شده، به پیوند نظام اسلامی با مردم و اقتدار حاصل از آن پی بردند.
3. تحرک بخشی به بیداری اسلامی منطقه؛ خیزش اسلامی که در شمال آفریقا و خاورمیانه شاهد آن هستیم، ریشه اسلامی داردو به اذعان تحلیلگران غربی و عربی از انقلاب اسلامی تأثیر پذیرفته است. درست است که حماسه نهم دی پیش از این خیزش ها به وقوع پیوست، اما مردم مقاومت و ایستادگی بر سر اصول اسلامی را تاکنون از حرکت هایی نظیر حماسه 9 دی یاد گرفته اند.
4. حفظ استقلال سیاسی؛ مهم ترین وجه اقتدار، حفظ استقلال سیاسی است. غرب تردیدی در اقتدار سیاسی جمهوری اسلامی و تحول ساختاری که در روابط بین المللی ایجاد کرده ندارد. بر این اساس دشمن در قضیه فتنه 88 و در ادامه آن در 9 دی که در راستای آزمایش مردم برای تداوم فتنه گری ها بود در واقع استقلال ملت ایران را نشانه گرفته بود که با قاطعیت و حضور آگاهانه مردم در صحنه دفع شد.
بنابراین حماسه نهم دی ماه 88، نمایش بلوغ اجتماعی و سیاسی،شاخص مرز بندی بین جبهه حق و باطل و تجلی اقتدار ملی و سیاسی تمامی مردم ایران بود که با حضور گسترده خود در راهپیمایی عظیم 9 دی توطئه دشمنان را خنثی کرد و مدال قبولی و رضایت را چنین از نایب امام زمان(عج) به دست آورد که: «اگر صدها بار برای هوشیاری این ملت، سجده شکر به جا آورده شود باز هم کم است.»
بی تابی مکن بابا
بی تابی مکن بابا جان!… حالا که من آمده ام اینگونه بی قراری مکن! صبورانه تحمل کردی تا مرا ببینی و اینک دیدی… حالا هم صبورانه با من سخن بگو… از دردهای دلت! از غصه های دلت! از آنچه با این چشمان مهوش دیدی، از خیمه های آتش گرفته بگو… از دویدن های عمه، از گرمی هوا و آتش و سوز عطش…، از پاهای پر آبله، از خار مغبلان… آرام تر کودکم… آرام تر بابا… من همه را دیده ام، دویدن هایت را بر خارستان مغبلان دیدم وقتی که دامن عمه را می جستی تا وحشت خویش را فرو بنشانی! افتادنت از ناقه را دیدم و تلاوت آغاز کردم تا تو راه را پیدا کنی… نه عزیزم … دست بر گوشت مبر… من گوش و گوشواره ات را دیدم که عدو می کشید و ناله ات را شنیدم که مرا صدا می کردی!…
آرام تر رقیه جان… اینگونه سرت را بالا بگیر کودکم تا عمه را ببینی که چگونه نگاهت می کند و با چشمانش می جنگد تا رد اشک بر چهره اش هویدا نشود که عمه پناه دل تو و خاندان من است!… اما مگر یک زن چقدر تاب و تحمل دارد؟!… چقدر می تواند صبور باشد؟!… بالاخره جایی باید بگرید تا آرامش یابد و عمه… سوز گریه ات را تاب نمی آورد، دخترم!…
بیا کودکم… بیا… این آغوش گرم بابا را مگر نمی خواستی… بیا دلبندم… آغوش گرم من منتظر توست تا آسوده خاطر در آن بیاسایی و همه دردهایت را به من بسپاری تا مرهم زخم های دلت باشم… اینک این آغوش من و این انتظار تو…
بیا رقیه جان… نگاه کن، تنها من نیستم… جدم، پدرم و مادرم آمدنت را انتظار می کشند… عمویت حسن هم به پیشوازت آمده است… نگاه کن، این عمویت عباس است که برایت آب آورده است… ببین علی اکبر چقدر مشتاق توست تا خود را در آغوش مهربانش رها کنی و … ببین علی اصغر چه شیرین به تو لبخند می زند…
آرام باش کودکم… آرام و آهسته این آغوش را که به سویت گشوده شد، تجربه کن، اما وقتی می آیی عمه را نگاه نکن… عمه دیگر تحمل نمی کند رفتن تو را… بگذار سکوت و آرامشت او را خبر کند!…
عظمت حماسه 9دی در کلام امام خامنه ای(مدظله العالی)
در تاریخ انقلاب اسلامی روزهای فراوانی یافت می شود که از آن با عنوان ایام الله و روزهای حرکت ساز و تعیین شده یاد می شود. به طور قطع 9 دی از این روزهای باعظمت است.
با مروری اجمالی بر فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به این حرکت مردمی بیش از 20 کلید واژه قابل استخراج است. از طریق این کلید واژه ها می توان به جوهره این حماسه جاوید برای فهم آن نزدیک شد.برخی از این کلیدواژه ها عبارتند از:
حرکتی که دست خداوند متعال آن را هدایت کرد، حرکت دینی و اسلامی، نقش عاشورا در این حرکت، شناخت موقعیت، بصیرت، دشمن شناسی، حرکتی خودجوش، حرکت در فضای غبارآلود، قله فراموش نشدنی، کاری غیر متعارف و معمول، روزی که حجت را بر همه تمام کرد، نمایش آمادگی و سرزندگی مردم، حضوری مجاهدانه، عکس العمل مردم به فتنه گران و حرکتی که بیماری انقلاب را درمان کرد.
تأمل در کلید واژه های ذکر شده نشان از عظمت حماسه نهم دی سال 1388 دارد.
* فتنه 88 به مثابه یک بیماری
رهبر معظم انقلاب اسلامی از فتنه 88 به عنوان یک بیماری یاد کرده و در نشست با اعضای ستاد 9 دی قریب به این مضمون فرمودند که فتنه 88 تنها آن چیزی نبود که در خیابان دیده شد. این فتنه مقدمات فراوانی داشت. اهداف خطرناکی داشت. یک بیماری بود که با اقدامات و حرکات امنیتی هم نمی توانستیم آن را درمان کنیم. این وضعیت یک حرکت عظیم مردمی نیاز داشت.
تشبیه فتنه 88 به یک بیماری و آن هم بیماری مزمن و خطرناک از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، بیانگر عمق فتنه و پیچیدگی توطئه ای بود که سال ها برای طراحی و عملیاتی کردن آن تلاش شده بود و در نهایت این توطئه بزرگ و پیچیده در بستر انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اجرا شد. نکته ای که باید در نظر داشت توجه به نوع این بیماری است. در واقع فتنه 88 نه یک بیماری ساده، بلکه محصولی از ترکیب چند بیماری بود که عوارض آن پس از انتخابات 22 خرداد 1388 آشکارا ملاحظه شد. بررسی و تحلیل مجموعه حوادث تلخ و ناگوار پس از انتخابات در کشور که چالش های امنیتی را برای نظام اسلامی به همراه داشت و امنیت ملی را نیز در معرض تهدید قرار داد، نشان می دهد چالشگران نظام اسلامی با ترکیبی عجیب و حیرت انگیز با انگیزه ها، گرایات و سوابق سیاسی- فکری غیر همسو در گذشته، جبهه نظام واحدی را علیه نظام اسلامی تشکیل داده و تحت عنوان مردم به دنبال رسیدن به مقاصد شوم خود هستند. آشکار شدن این جبهه به عنوان یک جبهه معارض و چالش ساز با هدف براندازی نظامی که از نظر امام خمینی(ره) حفظ آن از اوجب واجبات است، نشان می دهد که چگونه نظام اسلامی و جامعه سلامی دچار بیماری شده است.
* چیستی و چرایی پیدایی فتنه
در فضای فتنه گون حق و باطل در هم آمیخته می شود و باطل حق نما شده و بالعکس بر چهره حق غباری باطل نما می نشیند. در چنین شرایطی، تشخیص حق از باطل و شناخت پیروان واقعی هر یک از دیگری دشوار می شود. کسانی که بر روی صحنه فتنه 88 بازیگری کردند که دارای سابقه حضور در جبهه انقلاب و نظام اسلامی بودند. در این فتنه موسوی با هشت سال سابقه نخست وزیری، کروبی با هشت سال سابقه ریاست مجلس شورای اسلامی و چندین مسئولیت دیگر، آقای خاتمی با هشت سال سابقه ریاست جمهوری و چند مسئولیت دیگر و ده ها نفر دیگر که در طی سه دهه حیات جمهوری اسلامی در پست ها و مسئولیت های کلیدی و مؤثر نظام اسلامی از مقام وزارت و وکالت گرفته تا استاندار و فرماندار بازیگری کرده و برای رسیدن به مقاصد خود به مقابله با نظام اسلامی پرداختند، اما در کنار این گروه، دو گروه بازیگر دیگر در عرصه فتنه فعال بوده و این سه گروه در پیوند با یکدیگر به صورت یک مثلث، جبهه واحدی را تشکیل دادند. این دو گروه عبارتند از:1- قدرت های سلطه گر و استکباری به همراه متحدین منطقه ای و عوامل داخلی آنها 2- اپوزیپوزیسیون داخلی به همراه جریان ضد انقلابی خارج نشین.
شکل گیری و پیدایی چنین جبهه ای با سه گروه بازیگر ذکر شده این سوال را در پی دارد که دلیل همراه شدن گروه اول با سابقه انقلابی و دو گروه دیگر با سابقه دشمنی و مقابله با انقلاب اسلامی چه می باشد؟ آیا در گروه اول تحول و دگر دیسی رخ داده و یا گروه دوم و سوم دست از دشمنی با اساس انقلاب و نظام اسلامی برداشته اند؟ واقعیت این است که در ماهیت قدرت های استکباری و جریان های ضد انقلابی نه تنها هیچ تغییری حاصل نشده بلکه تضاد و دشمنی آنان با اسلام، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بیشتر از قبل شده است. بنابراین باید این تغییر و تحول را در گروه اول جستجو کرد. گروه اول را می توان همان گروهی نامید که در دوم خرداد 1376 با عنوان جبهه دوم خرداد سامان یافت و با زیرکی خاص بر خود نام جبهه اصلاحات نهاد. مواضع این جریان در قبال انقلاب اسلامی، نظام اسلامی و ارزشها و دستاوردهای انقلاب در طی دوره دوم خرداد به گونه ای بود که می توان برای آنها به جای جریان اصلاح طلب، عنوان جریان تجدید نظر را به کار برد.جریانی که در مواضع اعتقادی، باورهای دینی، آرا و اندیشه های سیاسی و همچنین عملکرد انقلابی خود تجدید نظر کرده و دیگر حاضر نیست در مسیر انقلاب اسلامی و برای تحقق اهداف جمهوری اسلامی گام بردارد. رویکرد این جریان به انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم به گونه ای بود که فتنه 88 را به وجود آورد.
* بازگشت و تسلط به قدرت سیاسی به هر قیمت
جریان تجدید نظر طلب با چند شکست پی در پی در انتخابات، برای حفظ موقعیت خود و ارتقا بخشیدن به این موقعیت و تحقق اهدافش در ایران به این جمع بندی رسیده بود که باید در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به هر شکل ممکن وارد قدرت شده و کار نیمه تمام خود در دوره موسوم به اصلاحات را تمام کرده و بر حرکت های انقلابی با ماهیت اسلامی و دینی در ایران نقطه پایان نهد.
جریان دوم خرداد برای رسیدن به اهداف مورد نظر، رهبری، نظام اسلامی و نهادهای انقلابی به ویژه سپاه و بسیج را به عنوان مهمترین مانع سر راه خود ارزیابی کرده و تنها راه عبور از این موانع را همراه ساختن مردم با خود و مبارزه با نظام از موضع ملت می دانستند.برای تحقق این امر گام های سه گانه ای را در قالب سناریویی که اساس آن از انقلاب های مخملی الهام گرفته بود طراحی و اجرا کرد. اسناد و مدارک فراوانی وجود دارد که در این سناریو نویسی عناصری از هر سه جریان شامل دوم خردادی ها، قدرت های استکباری و ضد انقلاب خارج نشین مشارکت داشته اند. این گام ها عبارتند از:
گام اول رسیدن به قدرت با رأی مردم: این جریان برای رسیدن به نتیجه قطعی در این مرحله سراغ میرحسین موسوی که دارای سابقه مثبتی در انقلاب بود و اقشاری از جامعه او را توانمند در اداره کشور می پنداشتند، رفت.
گام دوم رسیدن به قدرت با ابطال انتخابات: گام دوم در صورتی برداشته می شد که جریان دوم خرداد طبق گام اول موفق به پیروزی در انتخابات موفق به کسب اکثریت آرای نشود. طراحان این سناریو بر این باور و اعتقاد بودند که چنانچه با حضور هواداران در خیابان ها و آنها را اکثریت ملت معرفی کردن، موفق به ابطال انتخابات شوند پیروزی آنان در انتخابات مجدد با ساز و کارهای جدید که از سوی خود آنان ایجاد می شود قطعی خواهد بود.
گام سوم نافرمانی مدنی با نا مشروع دانستن دولت: بر اساس این گام در این مرحله استمرار لشکر کشی های خیابانی و کشاندن آن به تمامی شهرهای کشور و فراگیر کردن نافرمانی مدنی در نظر گرفته شده بود، با این توجیه که دولت با رأی کثیف و ناسالم به دلیل تقلب در انتخابات به قدرت رسیده، نامشروع است و باید ساقط شود.
* حماسه نهم دی فتنه گران را شکست داد
فتنه گران که تصور می کردند نظام در نهایت جز عقب نشینی و پذیرش خواسته آنان هیچ راه دیگری ندارد، روز به روز بر فشارهای خود افزوده و از هر ابزاری برای پیشبرد منافع خود استفاده می کردند. پروژه های کشته سازی و متهم ساختن نظام به فساد و سرکوب ملت و برخوردهای خارج از قانون با متهمان و بازداشتی ها برای مشروعیت زدایی از نظام بخشی از این اقدامات بود.
سخنرانی های بصیرت زای رهبر معظم انقلاب نسبت به این حوادث و توطئه پیچیده دشمنان و از وقایع رخ داده و شرایط ایجاد شده با عنوان فتنه یاد کردن از یک طرف و ماهیت حوادث و وقایع رخ داده در روزهای بعد از انتخابات به ویژه در 30خرداد، روز قدس، روز 13 آبان، روز 16 آذر و به ویژه در روز عاشورای حسینی، ملت مسلمان و انقلابی ایران را به صورت معجزه آسا به خروش آورد و این خروش انقلابی ملت در قالب حماسه ماندگار 9 دی تجلی یافت. مرگ فتنه گران در 9 دی رقم خورد. فریادهای ملت ایران در 9 دی علیه فتنه گران به گونه ای رسا و شفاف بود که هیچ کس نتوانست دست رد زدن ملت ایران به سینه فتنه گران را انکار کند.
کهکشان ها سپاه سیاه غم را تارانده اند.زمین رنگ و لعاب ملکوت گرفته است.قوت قلب منظومه ی شمسی از منظومه های خواندنی و بهاریه های باصفای این دقایق است.
دلهای شعر سنجاق خورده به روشنی و مهتاب.لحظه ها همه آغشته به نور اختران اند و اختران، همه منور به نور کودکی از آل یاسین.کودکی با صورت ماه و سیرت آفتاب.
به برگهای درختان طعم نسیم دوستی چشانده اند و با وجود پنجمین فراز کتاب آرامش، جهان گویا پنجمین لباس تقوا را پوشیده است که خوبی ها به او می آید.جهان دانش هنوز در برابر سخنانش کودک است.جهان دانش هرچه می دود به پای قله ی آسمان نور و کلامش نمی رسد. وقتی ابرهای تیره ی شک و شبهه آسمان حیات انسان را تاریک می کند کلامش چون برق رها می شود و قلب ابرها را پاره پاره می کند.
و اینک…!بیفکنید پرده های ابهام را! باز کنید چشم های غفلت را! بیاورید جان های تشنه را! بگشایید دست های معرفت را که شکافنده ی بی نظیر دانش، ساقی مهربان معرفت و آفتاب همیشه روشن حکمت به زودی خواهد رسید.
هجرت سرنوشت ساز زسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مکه معظمه به مدینه منوره حیات تازه ای به دین اسلام و مسلمانان بخشید.به دستور آن حضرت این هجرت مبدأ تاریخ اسلام گردید.
بدین ترتیب تاریخ اسلام با ماه قمری شناخته می شد، و مسلمانان پیش از آنکه در زمان عمر به تدوین تاریخ بپردازند،با آن آشنا بودند؛ گرچه تدوین آن به شکل رسمی در زمان عمر آغاز شد.در این دوره برخی از استانداران ایالت های اسلامی و بعضی از دوراندیشان مدینه منوره، لزوم انتخاب تاریخ ویژه ای برای مسلمانان(به صورت سالانه) را بارها به اطلاع خلیفه رساندند،که در پس آن عمر تصمیم گرفت برای مسلمانان تاریخ ویژه رسمی را تدوین نماید.
در آن جمع برخی،سال تولد پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)،برخی سال بعثت آن حضرت و برخی دیگر سال رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان مبدأ تاریخ اسلام پیشنهاد کردند، اما امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز که در آن نشست حضور داشت، یشنهاد فرمود: به خاطر اهمیت هجرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از مکه به مدینه،آن را مبدأ تاریخ اسلام قرار دهند، عده ای از حاضران، از خلیفه وقت،پیشنهاد امام علی (علیه السلام) را اصلح دانست و همان را تأیید نمود؛ آن گاه عمر داد که از آن پس هجرت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبدأ تاریخ اسلامی قرار گیرد.
موضوع دیگر گفت و گوی مسلمانان تعیین اولین ماه سال قمری بود. در این باره نیز پیشنهاد های متعددی ارایه شد. سرانجام عمر به پیشنهاد عثمان بن عفان که معتقد بود اول محرم را، نخستین روز سال بدانند، ترتیب اثر داد و به فرمان او ماه محرم ، نخستین ماه از سال قمری گردید.(ابن عساکر ، تاریخ دمشق،ج 1،ص 37)
برخی نیز گفته اند: پیشنهاد شروع سال از ماه محرم نیز توسط امام علی (علیه السلام)مطرح گردید؛ (سیره ابن هشام،ج2،ص 279)
با این حساب هجرت پیامبر،سومین ماه از سالاول هجری قمری گردید.
مگر گريه مي تواند زخم نامه هايت را شرح دهد؟ تو كه حتي شهادتت با حوادث كربلا پيوند خورده است!! تو كه لحظه لحظه،در گوشه گوشه كريلا جاري بودي و تلخ ترين روز زندگي ات را نظاره مي كردي! تو كه كربلا يعني،تفسير«صحيفه»ي دلت! تو كه سكوت يخ زده كوفه را شكستي و مردمان مسخ شده را از خانه هاي عنكبوتي شان بيرون كشيدي.تو كه زمين اگر بي اذنت اختياري داشت،كوفه نامرد را به تقاص خون خدا يكجا مي بلعيد و كيفرش مي داد.
كوفه اهل غيرت و آزادگي نبود كه فرزندان و نواميس پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را در غل و زنجير مي خواست! و تو چه كردي در مقابل اين همه ناجوانمردي؟!
فانوس هاي معرفت را در كوچه هاي تنگ و تاريك اعتقادات آويختي و دين حقيقي خداوند و سنت واقعي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را فرياد زدي و در مسير درست خويش جريان دادي! راستي اگر حضور حيدري ات نبود، غرور و تكبر خيبري امويان شكسته نمي شد و آرمان عاشورا در سياه چادرهاي جهل و گمراهي،تنها به افسانه اي بدوي تبديل مي شد؛ هر چند خداي عاشورا،صداقت و ولايت را در ادامه عاشورا و حماسه كربلا قرار داه است.
امروز روضه آسماني تو شيطان را در قفس استخواني وجدان به زنجير كشيده است، تو كه واژه ها در گفتارت،خويش را گم مي كنند و هر واژه كه از لب هاي خشكيده ات مي تراود،شيون جانسوز قلب ها را بر مي انگيزد.تو كه حادثه نگاران تاريخ،عاشورا را از خروش سهمگين فريادت دريافتند و نقاشان،اندوه بي پايان عاشورا را از توفان آن كلمات خروشان تصوير كردند!
اینجا نباید سخن از آب بگویی،حتی اگر مادرت بانوی همه آبهای جهان باشد و پدرت سقای کوثر بهشت!
اینجا نباید سخن از آب بگویی،حتی اگر ثمره نیکوی«مَرَجُ البَحرِینِ یَلتَقیان»باشی!
اگر اینجا سخن از آب بگویی،با چنگ و دندانهای تیز کسانی روبه رو می شوی که روزگاری قلم بر کاغذ فرساییدند و برایت نامه ها فرستادند که بیایی و امیرشان باشی و حالا فقط به درهمی و دیناری تو را فروخته اند؛ و آن درهم و دینار برایشان ارزشمند تر و بهتر از ولایت و تبعیت از تو بود!
اینجا باید از گودالی سخن بگویی که گود است و سست،اما خون عزیز خدا،نه….خون خدا،همان ثار الله را در خویش مکیده و از ذلت به اوج عزلت رسیده است!
حالا امضا کنندگان نامه های دعوت، شمشیر را به استقبال آورده اند.تو هم باید در این طوفان بلا خیز کشتی نجاتی باشی که طریقان راه را به سلامت به ساحل نجات برسانی!
حالا روز دهم است و من به زیارت گل آمده ام با سینه ای سوخته و چشمی گداخته،با لبانی تاولناک و دستانی که بر سر انگشتانش حسینیه ای بر پاست.
از خونی می خواهم بگویم که چه سینه ها را که نسوزانده است و چه دلها را که چکه چکه آب نکرده است.خونی که رنگ عشق را رقم می زند و مشق دلها می شود برای همه پیام آوران آزادی و آزادگی.
ومن چگونه کربلایت را به رشته تحریر در آورم؟زیبایی ملکوتی را که زینبت دید و فریاد بر آورد بازوانی خمیده که خدایا قربانی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بپذیرد.
من از کربلایت چگونه بنویسم؟ که اگر خاک دامن دامن از شعله در هم بپیچد و اگر خشکسالی تمام هستی را مچاله کند و غبار بگیرد تمام دنیا را،جای شگفتی نیست و عجیب نیست اگر تمام درختان جهان یک به یک واژگون شوند!
چگونه می شود خیمه هایی را که در آتش کینه دشمن شعله می کشد را به تصویر کشید؟ وفتی با سوختن خود دلهای عاشقی را می سوزاند.
چگونه از نفس های مطمئن بگویم که طوفان صحرا را به زانو در آورده است؟
نمی دانم راز سخن کوبنده زینب(سلام الله علیها)آن ندیدن جز زیبایی را به چه تفسیر کنم؟ به شجاعت و دلاوری ات؟ به ایثار و فداکاری ات؟به خطبه های غرّایت و یا به صبری که می دانستی به یقین پاداشی نیکو دارد؟
الهی رِضاً برضائک و صبراً علی بلائک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین(مقتل مقرم،ص218)
نمی دانم زینب(سلام الله علیها) چه زیبایی هایی را دید؟
در رازو نیازهای عاشقانه ات با خدا؟ یا دمیدن نور ایمان از خون بر زمین ریخته تو؟ در کالبد خشکیده بشریتی که رو به اضمحلال قدم بر می داشت؟ از طواف عشق در کعبه شهادت؟ از لحظه های توکل و اخلاص یاران دلسوخته ات که عشق را از در کنار تو بودن و در رکاب تو بودن آموخته بودند؟ از آوای شش ماه ای که بر حلق تشنه اش آبی از جنس تیر باریدن گرفت؟ یا دستان بریده ای که مشک را برای طفلان تو می خواست؟
شاید راز آن همه زیبایی که زینب (سلام الله علیها)دید همان بار امانتی باشد که وقتی تو در مذبح عشق در خاک و خون افتادی، برای ملائکی که حیران و پریشان نظاره ات می کردند معنی شد. آیه «إنّی أعلمُ ما لا تَعلَمون»( بقره،آیه 30) تا بر همگان حقیقت«الإنسانُ إنَهُ کانَ ظَلوماً جَهولاً»( احزاب،آیه 72) آشکار شود.
يا لَثارات الحُسَين
من و تو از كدام دسته ايم؟
براي درك منطق آسماني،اگر آسماني نيستي،بايد لااقل دل از زمينيان كنده باشي.
كه اگر دلت به نيم ذره اي از زمين گير باشد،منطق آسماني را درك نمي كني.
نه فقط دلهايشان كه پاهايشان هم زمينگير شده بود.دنيا با همه زيبايي هاي ظاهري اش در تمام وجودشان ريشه دوانده بود.دنيا و مافي هايش شده بود بهشت بريني كه براي رسيدن به آن از هيچ چيز نمي گذشتند.
فكرش را بكن.بيايند بگويند اگر بهشت مي خواهي بايد چنين كني و چنان،آرزوي وصال بهشت برين آنقدر شيرين و جذاب است كه براي رسيدن به آن هر چه در توان داري بگذاري تا به آن دست يابي،آنها هم مي خواستند به بهشت برسند.همين بود كه هر چه در توان داشتند رو كرده بودند.دنيا و مافي هايش شده بود بهشت برايشان،زندگي راحت و خوشي دو روزه دنيا آنقدر برايشان شيرين و جذاب بود كه هر چيزي را وسيله كنند براي رسيدن به آن،حتي اگر آن وسيله كشتن پسر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد!هنوز تكليفشان را با خودشان مشخص نكرده بودند!مي دانستند ندايي آنان را فراخوانده،نه مكر است و نه فريب،مي دانستند همه حق و حقيقت است،اما يك جاي كارشان هنوز گير داشت!هنوز دل از دنيا نكنده بودند،يك دل مي گفت پسر رسول خدا هر چه بگويد حقيقت است و يك دل هم مي گفت پس خانه و خانواده،فرزند،ثروت چه مي شود؟ به كه مي خواهي بسپاري؟
حالا همه چيز تمام شده بود.حقيقت در مقابل كفر ايستاده بود.شمشير در شمشير مي چرخيد و مي جنگيد و آنها هنوز مردد بودند.
حالا سر پسر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بر سر نيزه مي خواند«اَم حَسِبتَ اَن اَصحابِ الكَهفِ و الرَقيم كانوا مِن آياتُنا عَجَبا»
بدنش زير سم ستوران لگدمال مي شد،خيمه هايش در آتش كينه كفر مي سوخت،زنان و فرزندانش به اسارت مي رفتند.
عاشورا فقط يك روز نيست،هر روز است و مقابله كفر و حقيقت هر روز،فكر مي كني من و تو از كدام دسته ايم؟آنان كه زمين گير شدند يا آنان كه دل از هر چه زيبايي دنيايي است،كندند.
السَلامُ عَلي الحُسِين وَ عَلي علي ابنِ الحُسِين
و عَلي اَولادِ الحُسِين وَ عَلي اَصحابِ الحُسين