يا لَثارات الحُسَين
من و تو از كدام دسته ايم؟
براي درك منطق آسماني،اگر آسماني نيستي،بايد لااقل دل از زمينيان كنده باشي.
كه اگر دلت به نيم ذره اي از زمين گير باشد،منطق آسماني را درك نمي كني.
نه فقط دلهايشان كه پاهايشان هم زمينگير شده بود.دنيا با همه زيبايي هاي ظاهري اش در تمام وجودشان ريشه دوانده بود.دنيا و مافي هايش شده بود بهشت بريني كه براي رسيدن به آن از هيچ چيز نمي گذشتند.
فكرش را بكن.بيايند بگويند اگر بهشت مي خواهي بايد چنين كني و چنان،آرزوي وصال بهشت برين آنقدر شيرين و جذاب است كه براي رسيدن به آن هر چه در توان داري بگذاري تا به آن دست يابي،آنها هم مي خواستند به بهشت برسند.همين بود كه هر چه در توان داشتند رو كرده بودند.دنيا و مافي هايش شده بود بهشت برايشان،زندگي راحت و خوشي دو روزه دنيا آنقدر برايشان شيرين و جذاب بود كه هر چيزي را وسيله كنند براي رسيدن به آن،حتي اگر آن وسيله كشتن پسر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد!هنوز تكليفشان را با خودشان مشخص نكرده بودند!مي دانستند ندايي آنان را فراخوانده،نه مكر است و نه فريب،مي دانستند همه حق و حقيقت است،اما يك جاي كارشان هنوز گير داشت!هنوز دل از دنيا نكنده بودند،يك دل مي گفت پسر رسول خدا هر چه بگويد حقيقت است و يك دل هم مي گفت پس خانه و خانواده،فرزند،ثروت چه مي شود؟ به كه مي خواهي بسپاري؟
حالا همه چيز تمام شده بود.حقيقت در مقابل كفر ايستاده بود.شمشير در شمشير مي چرخيد و مي جنگيد و آنها هنوز مردد بودند.
حالا سر پسر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بر سر نيزه مي خواند«اَم حَسِبتَ اَن اَصحابِ الكَهفِ و الرَقيم كانوا مِن آياتُنا عَجَبا»
بدنش زير سم ستوران لگدمال مي شد،خيمه هايش در آتش كينه كفر مي سوخت،زنان و فرزندانش به اسارت مي رفتند.
عاشورا فقط يك روز نيست،هر روز است و مقابله كفر و حقيقت هر روز،فكر مي كني من و تو از كدام دسته ايم؟آنان كه زمين گير شدند يا آنان كه دل از هر چه زيبايي دنيايي است،كندند.
السَلامُ عَلي الحُسِين وَ عَلي علي ابنِ الحُسِين
و عَلي اَولادِ الحُسِين وَ عَلي اَصحابِ الحُسين
من و تو از كدام دسته ايم؟
ان شاءالله آسمانی باشیم.مطلب خوبی بود موفق باشید