21 شوال 92 قمري؛ فتح آندلس
اندلس منتظر شنيدن نام محمد(ص) بود تا با اسلام، تاريكي تاب خورده، طنابي گردد بر گردن خفاشها و عنكبوتهاي كفر و دسيسه.
اكنون دروازه اروپا است كه به روي مسلمانان گشوده ميشود. فتحي خجسته و پيروزي بزرگي فراروي مسلمانان است. پاداش مجاهداني كه به پا خاستند و ننگ خانهنشيني را به جان نخريدند.
سالهاي پاياني قرن اول هجري است. مسلمانان كه طنين صداي رسول خدا(ص) را در جان به ياد دارند، به سرعت مرزهاي جهان را در مينوردند و پيش ميتازند.
سپاهيان اسلام، اكنون بر دروازة اروپا ايستادند: آندلس؛ تنها تنگهاي ميان ايشان و مركز جهان مسيحي باقي مانده است. مسيحيتي زنگ خورده و بيهويت!
طارقبن زياد سردار آفريقايي تبار، بر كنارة درياي مديترانه ايستاده است و ساحل را مينگرد. طارق، سپاهيان اسلام را جمع ميكند و سخن ميگويد: اينك كشتيها را در هم شكنيد و شمشيرهايتان را آماده كنيد، همانا اكنون هنگام جنگيدن است. باشد كه پس از اين، پيروزي را در آغوش كشيد.
سپاه اسلام، به سادگي طلايهداران دشمن را در هم ميشكند و بعد آندلس، گنجهاي خود را به پاي ايشان ميافشاند.
شهر و دهكدههاي پايتخت را آذينبندي ميكنند و در ميان شادي همگان، نخستين ندايي كه به رسالت محمد(ص) شهادت ميدهد، از فراز كاخهاي سر به فلك كشيده به آسمان ميرود. اينك وعده رسول خداست كه تحقق مييابد و امپراطوريهاي گردنكش، در پيشگاه مسلمانان به زانو در ميآيند.
اسلام به آندلس آمد و قلب سياه ستمگري و سركشي را از سينه جهالت بيرون كشيد.
اسلام قصّه ليستهاي بلند عصيان را كوتاه كرد و مانند آفتابي فروزان از پشت كوههاي پيرنه طلوع كرد، تا آندلس را از انزواي آفتزاي خويش برهاند و بازماندگان جزيره جهل را از چنگال تعصب و تاريكي نجات بخشد.