مدرسه علمیه الزهرا همدان

|تماس
اسلام در دروازه اروپا
ارسال شده در 18 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

21 شوال 92 قمري؛ فتح آندلس

اندلس منتظر شنيدن نام محمد(ص) بود تا با اسلام، تاريكي تاب خورده، طنابي گردد بر گردن خفاش‌ها و عنكبوت‌هاي كفر و دسيسه.

اكنون دروازه اروپا است كه به روي مسلمانان گشوده مي‌شود. فتحي خجسته و پيروزي بزرگي فراروي مسلمانان است. پاداش مجاهداني كه به پا خاستند و ننگ خانه‌نشيني را به جان نخريدند.

سال‌هاي پاياني قرن اول هجري است. مسلمانان كه طنين صداي رسول خدا(ص) را در جان به ياد دارند، به سرعت مرزهاي جهان را در مي‌نوردند و پيش مي‌تازند.

سپاهيان اسلام، اكنون بر دروازة اروپا ايستادند: آندلس؛ تنها تنگه‌اي ميان ايشان و مركز جهان مسيحي باقي مانده است. مسيحيتي زنگ خورده و بي‌هويت!

طارق‌بن زياد سردار آفريقايي تبار، بر كنارة درياي مديترانه ايستاده است و ساحل را مي‌نگرد. طارق، سپاهيان اسلام را جمع مي‌كند و سخن مي‌گويد: اينك كشتي‌ها را در هم شكنيد و شمشيرهايتان را آماده كنيد، همانا اكنون هنگام جنگيدن است. باشد كه پس از اين، پيروزي را در آغوش كشيد.

سپاه اسلام، به سادگي طلايه‌داران دشمن را در هم مي‌شكند و بعد آندلس، گنج‌هاي خود را به پاي ايشان مي‌افشاند.

شهر و دهكده‌هاي پايتخت را آذين‌بندي مي‌كنند و در ميان شادي همگان، نخستين ندايي كه به رسالت محمد(ص) شهادت مي‌دهد، از فراز كاخ‌هاي سر به فلك كشيده به آسمان مي‌رود. اينك وعده رسول خداست كه تحقق مي‌يابد و امپراطوري‌هاي گردن‌كش، در پيشگاه مسلمانان به زانو در مي‌آيند.

اسلام به آندلس آمد و قلب سياه ستمگري و سركشي را از سينه جهالت بيرون كشيد.

اسلام قصّه ليست‌هاي بلند عصيان را كوتاه كرد و مانند آفتابي فروزان از پشت كوه‌هاي پيرنه طلوع كرد، تا آندلس را از انزواي آفت‌زاي خويش برهاند و بازماندگان جزيره جهل را از چنگال تعصب و تاريكي نجات بخشد.

 

نظر دهید »
17 شهريور 57؛ وقوع جمعه سياه 17 شهريور
ارسال شده در 17 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

شهادت يعني گذشتن از خاك و پيوستن به افلاك، گذشتن از رود و پيوستن به دريا!جاري شدن در دقايق ناب جاودانگي.

ميدان ژاله آن روز در انتظار عروج كساني بود كه در روز ازل، قالوا بلي گفته بودند. آنان كه آزادي و آزادگي را در زندان و شكنجه و شهادت به خفت زندگي با طاغوتيان ترجيح مي­ دادند.

بوي خون لحظه لحظه­ هاي آن روز را پر كرده بود. بوي هزارها هزار كبوتر سر بريده، خنده ­هاي خاموش گل سرخ زير چكمه ­هاي شب.

آن شب آسمان چه­ قدر بي­ ستاره بود. مثل اين­كه اين دفعه از روزنه زمين، هزارها هزار شعر تازه پر كشيده­ اند كه ستاره­ ها از آسمان مي­ ريزند.

خيابان ژاله پر از لاله شد و ميدان كوچك بغض كرد تا خون فواره بزند و سلاّخ­ها سراغ كبوترها را بگيرند و جلاّدها ردّ پرستوها را بو بكشند و صبح رنگ خون بگيرد.

نظر دهید »
17 شوال 5 قمري؛ وقوع غزوه خندق
ارسال شده در 14 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

مبارزه‌اي ميان تمام اسلام و تمام شرك

ـ شما كه مي‌گوييد كشته شدگانتان در بهشت هستند و مقتولين ما در روز دوزخ! آيا يكي از شما نيست كه من او را به بهشت بفرستم يا او مرا روانة دوزخ كند؟

به ياد بياوريد زماني كه آنان از بالا و پايين شهر شما وارد شدند و زماني را به ياد بياوريد كه چشم‌ها از شدت وحشت خيره شده بود و جان‌ها به لب رسيده بود.

ـ بس كه فرياد كشيدم و در ميان شما مبارز طلبيدم، صدايم گرفت.

به خاطر بياوريد زماني كه … گروهي از آنان از پيامبر اجازة بازگشت مي‌خواستند و مي‌گفتند خانه‌هاي ما بدون حفاظ است، در حالي‌كه بدون حفاظ نبود. آنان فقط مي‌خواستند ـ از جنگ ـ فرار كنند.

ادامه »

1 نظر »
14 شهريور 1360؛ شهادت شهيد بزرگوار آيةالله قدوسي(قدس سره)
ارسال شده در 14 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

فرزند آيةالله قدوسي(قدس سره) درباره ي وقت شناسي و استفاده ي مفيد پدر شهيد خود از اوقات شبانه روز مي گويد:

«به جرأت مي توانم بگويم كه ايشان در خانه هرگز بي كار نبودند و تمامي مدتي كه در منزل بودند، ديده نشد كه حتي يك ربع ساعت بي كار نشسته باشند و يا با حرف زدن وقت بگذرانند. شب و روز، جمعه و غير جمعه براي ايشان اصلاً فرقي نداشت. ايشان آن قدر در مورد وقتش مقيد بود و به كارش مي رسيد كه گاهي قبل از اذان صبح به مدرسه ي حقاني ـ كه مديريت آن را بر عهده داشتند ـ مي رفت تا ببيند طلبه ها در چه حالي هستند».


مجله ي پيام انقلاب، ش 118، ص 38

 

 

1 نظر »
12 شهريور 71 ؛ درگذشت پرفسور دكتر محمود حسابي
ارسال شده در 13 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

نگاهش همچو لهجه ­اش پر از مهرباني بود و از آينه حضورش <عشق و ايمان> هم زمان مي ­تراويد. عشق به وطن و ايمان به معارف ديني ­اش.

انگار دلش را به گيسوان نيلوفرين باغ­هاي تفرش پيوند زده است. طراوتي نجيب و صميمي از لهجه و نگاهش مي­ باريد و آرامش رفتارش، نگاه­ها را به خلسه­ هاي عارفانه مي­ سپرد. دلش تنها براي وطن مي­ تپيد و تا جايي كه توانست، ايمانش را به <حب الوطن> ثابت كرد. آستين همت بالا زد و در آن آشفته بازار منيّت­ها با تمام توان ساخت، آن فضايي را كه ديگر دانش پژوهي، نگران روشنايي فرا راهش نباشد.

ساخت، آن بنايي را كه نسل­هاي آينده، بهتر درباره ­اش قضاوت خواهند كرد. كاشت، آن درختي را كه بار علمش، اكسير عشق همراه دارد. كاشت، آن بذري را كه از تكثيرش، كويرهاي غفلت را به بهشت­ هاي انديشه تبديل خواهد كرد.

 

 

 

1 نظر »
دعا كن خورشيد، برگردد
ارسال شده در 12 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

15 شوال ؛ ردّ شمس براي حضرت امير(ع)

هر روز مي‌آيد و مي‌رود. آرام و بي سر و صدا. همه او را مي‌بينند ولي آن‌قدر به بودنش عادت كرده‌اند كه كمتر كسي يادش مي‌آيد، بايد امروز هم به او سلام كند يا جواب سلامش را بدهد. خورشيد هر روز طلوع مي‌كند، رأس همان ساعتي كه بايد و مي‌رود بدون يك لحظه تأخير.

باورش سخت است اين برنامه عوض شود. مثلاً خورشيدي كه دارد غروب مي‌كند، دوباره بيايد وسط آسمان و همه جا را روشن مي‌كند؟! با كدام قانون طبيعي؟! با چه توجيهي؟! اما شد.

ادامه »

نظر دهید »
اجابت استغاثه‌هاي سرزمين من
ارسال شده در 12 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

به بهانه 15 شوال؛ وفات عبدالعظيم حسني

مقابل حرمت ايستاده‌ام براي اينكه اذن بدهي‌ام براي ورود؛ ياد مدينه افتاده‌ام؛ مدينه‌اي كه حسرت ديدار گنبد سبز نبوي‌اش، ديوارهاي بقيعش و بوييدن عطر محمدي از در و ديوارهايش كه اگر چه رنگ تجمل گرفته‌اند، اما هنوز هم آن عطر ناب الهي را مي‌توان از آن‌ها استشمام كرد؛ در گوشه گوشه دلم فرياد مي‌زند…

اينجا، مقابل حرم تو، در ري، شهري از شهرهاي كشورم، من ياد مدينه را در ذهن تداعي مي‌كنم؛ مدينه‌اي كه تو از آنجا راهي اين ديار شدي و عطر محمدي‌اش را با خودت به ارمغان آوردي… مدينه‌اي كه تو را برگزيد براي آنكه پيغام تشيع را به اين خطه، خطه ري برساني و بهانه ملت ايران باشي براي ياد اهل‌بيت(ع) و پيام تاريخي انتظار را بر قلب‌ام‌القراي اسلام جاري كني…

و تو اجابت استغاثه‌هاي سرزمين من بودي در آستان دهمين ستاره كه اين سرزمين آغشته به عطر رضوي، تشنه باران ولايت شده بود و هر جرعه‌اي كه از جام ولايت مي‌نوشيد، عطش خواستنش بيشتر مي‌شد…

اين سرزمين، تو را كه در خود پذيرفت، دست در دست ارادتت گذاشت؛ چرا كه تو حلقه‌اي بودي براي اتصال بيشتر اين سرزمين و مردمانش كه جام جانشان از شراب طهور ولايت لبريز شده بود، به آستان اهل‌بيتي كه هشتمين ستاره‌اش را ولي نعمت هميشه اين مردمان خواسته بود و تو پيكي شده بودي براي استحكام بيشتر اين علاقه و پيوند؛ علاقه‌اي كه با حضور شاه خراسان ريشه‌اي عميق يافته بود…

ادامه »

نظر دهید »
11 شهريور 1365؛ شهادت سردار رشيد اسلام محمود كاوه
ارسال شده در 11 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم


 خاطراتی کوتاه از زندگی سراسر حماسه شهید کاوه

1- خانه و خانواده ، محمد یزدی
علاوه بر مربی گری، مسئول کمیته تاکتیک هم بود. از آموزش ایست و بازرسی گرفته تا آموزش جنگ شهری و کوهستان را باید درس می داد. همه هم بصورت عملی. یک روز بهش گفتم: تو که این قدر زحمت می کشی، کی وقت می کنی به خودت و خانواده ات برسی؟ گفت: حالا وقت رسیدن به خانه و خانواده نیست. مکثی کرد و ادامه داد: مگه نمی بینی دشمن تو کردستان و جاهای دیگه داره چیکار می کنه؟گفتم این که می گی درسته، اما بالاخره خانواده هم حقی دارن، حداقل هر از گاهی باید یک خبر از خانواده ات هم بگیری. گفت: به نظر من تو این دوره و زمونه، انسان همه هست و نیستش رو هم فدای اسلام و انقلاب بکنه، باز هم کمه. الان اگه لحظه ای غفلت کنیم، فردا مشکل بتونیم جواب بدیم. نه محمد، فعلاً وقت استراحت و سرزدن از خانواده نیست. بدجور به او غبطه می خوردم.

2- تیرانداز ماهر ، علی آل سیدان
یکی از پاسدارها که اسلحه یوزی داشت، سرکوچه ایستاده بود و داد می زد:اگه مردی بیا بیرون، چرا رفتی قایم شدی، بیا بیرون دیگه. قصد بیرون آمدن نداشت؛ ضامن نارنجک را کشیده بود و مدام تهدید می کرد که اگر به سمتش برود، نارنجک را پرت می کند بین مردم؛ چند دقیقه ای به همین نحو گذشت، ناگهان آن منافق از پشت پله ها پرید بیرون. تا آمد نارنجک را پرتاب کنه همان پاسدار پاهایش را به رگبار بست؛ آن قدر با مهارت این کار را کرد که انگار عمری تیرانداز بوده است. دو سه سال بعد رفتیم تیپ ویژه شهدا. یک شب همین خاطره را برای کاوه تعریف کردم، گفت: این قدرها هم که می گوئی کارش تعریفی نبود.پرسیدم مگر شما هم آن جا بودی؟خندید و گفت: اون کسی که تو می گی خود من بودم.

ادامه »

نظر دهید »
هد هد شهر سبا
ارسال شده در 9 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

12 شوال 1030 قمري؛ رحلت شيخ بهائي


حيف باشد از تو اي صاحب هنر كاندرين ويرانه ريزي بال و پر
تــا بــه كي اي هد هد شهر سبا در غـريبي مانده باشي بـسته پر
جـهد كـن ايـن بند را پا بازكن بــر فـراز لامــكان پــرواز كن

13 سال بيشتر از عمر “محمد” در “بعلبك” نگذشته بود كه همراه پدر رهسپار سفر به ايران شد و به درخواست “شاه طهماسب صفوي” در قزوين سُكني گزيد.

از همان كودكي علوم مختلف را نزد پدر بزرگوار و عالمش “شيخ عزّالدين” آموخت و به تدريج نزد اساتيد بزرگ ديگري همچون “ملا عبدالله شهاب الدين مدرس يزدي” زانو زد و صاحب گنجينه‌هاي پر بهايي شد.

مير داماد دربارة او مي‌گفت: بعد از من اين عرب بچه، در ايران جلوه خواهد نمود.

هنگامة ازدواج با دختري از يك خانواده اصيل وصلت نمود. همسرش در آن روزگار كه تعداد كمي از نعمت سواد بهره‌مند بودند، دانشمند، حديث شناس، فقيه، محقق و مدرس به شمار مي‌رفت.

وقتي حكومت صفويه مذهب رسمي را تشيع معرفي كرد؛ برخلاف علاقه‌اش به دربار رفت و از موقعيت و نفوذي كه در دستگاه داشت، براي گسترش شيعه، بازسازي و احداث مساجد، مدارس علميه و زيارتگاه‌ها و … به خوبي استفاده كرد. با اين وجود زندگي ساده‌اي داشت و خانه‌اش پناهگاه نيازمندان و محلي براي رفع حاجت‌هايشان بود. مثل پدر سال‌ها “شيخ الاسلام” شهر بود و به نيازهاي ديني مردم پاسخ مي‌داد.

ادامه »

2 نظر »
9 شهريور 1357؛ ناپديد شدن امام موسي صدر
ارسال شده در 9 شهریور 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

«حقيقت آن است كه ثروت هاي نهفته در خليج فارس، موقعيت جغرافيايي آن و نيز تأثيرات مهمي كه بر منطقه ي خاورميانه و معادلات حاكم بر آن دارد، مطامع قدرت هاي بزرگ داخل و خارج از منطقه را حسابي برانگيخته است.

اين مطامع كه به ظاهر ماهيت اقتصادي دارند، خيلي سريع ابعاد گوناگون سياسي و نظامي مي يابند. از طرفي ضعف منطقه، به توسعه ي مطامع ياد شده كمك مي كند و هم چنين حجم اختلافات داخلي را افزايش مي دهد.

به همين جهت هرگونه حركت اصلاحي خيرخواهانه، چه ديني باشد و چه غير ديني، بايستي قبل از هر چيز تقويت پيوندهاي برادرانه ميان فرزندان خليج فارس را سرلوحه ي كار خود قرار دهد، تا بتواند زمينه هاي ايجاد نوعي وحدت، انسجام و هم كاري را ميان كشورهاي خليج فارس فراهم آورد؛ منظورم همه ي كشورهاي منطقه ي خليج فارس است»


روزنامه جمهوري اسلامي، 20/3/1386؛ مصاحبه امام موسي صدر با روزنامه المحرّر لبنان.

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 64
  • ...
  • 65
  • 66
  • 67
  • ...
  • 68
  • ...
  • 69
  • 70
  • 71
  • ...
  • 79

درباره ما

بسم الله الرحمن الرحیم

کاربران آنلاین

  • نورفشان
  • S.Fatemeh.mirahmadi

پیوند ها

  • مقام معظم رهبری
  • بنیاد علوم وحیانی اسراء
  • معاونت پژوهشی مدرسه علمیه الزهراء
  • مرکز خبر حوزه های علمیه
  • نرجس خاتون
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا همدان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • در کوچه های تقویم
  • 30یاسی
  • فرهنگی
    • فعالیت های فرهنگی مدرسه
  • لینکدونی
  • معرفت شناسی
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 288
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 291
  • 1 ماه قبل: 3419
  • کل بازدیدها: 200725

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان