مبارزهاي ميان تمام اسلام و تمام شرك
ـ شما كه ميگوييد كشته شدگانتان در بهشت هستند و مقتولين ما در روز دوزخ! آيا يكي از شما نيست كه من او را به بهشت بفرستم يا او مرا روانة دوزخ كند؟
به ياد بياوريد زماني كه آنان از بالا و پايين شهر شما وارد شدند و زماني را به ياد بياوريد كه چشمها از شدت وحشت خيره شده بود و جانها به لب رسيده بود.
ـ بس كه فرياد كشيدم و در ميان شما مبارز طلبيدم، صدايم گرفت.
به خاطر بياوريد زماني كه … گروهي از آنان از پيامبر اجازة بازگشت ميخواستند و ميگفتند خانههاي ما بدون حفاظ است، در حاليكه بدون حفاظ نبود. آنان فقط ميخواستند ـ از جنگ ـ فرار كنند.
ـ هل مِن مُبارز؟آنان را چنان بيني كه از شدت ترس، با چشمي كه از ترس به دوران افتاده، به تو نگاه ميكنند مانند كسي كه از سختي مرگ، حال بيهوشي به او دست دهد….
وقتي براي سومين بار اجازه خواست، جواب شنيد: او، عمروبن عبدود است.
ـ من هم عليبن ابيطالبم.
جوان با شمشير رسول خدا(ص) عازم جنگ با فارِس يليل، پهلوان عرب شد. پيامبر(ص) سرش را برهنه كرد و دستها را به دعا بلند كرد:
خدايا، تو عبيده را در روز بدر و حمزه را در روز احد از من گرفتي، امروز علي را برايم نگه دار و مرا تنها نگذار كه تو بهترين وارثاني.
چشم در چشم، سينه به سينه، خون در مقابل خون، بَرَز الإيمان كلُّه إلي الشرك كلّه.
برخي از آن مؤمنان، بزرگ مرداني هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند وفا كردند، برخي به شهادت رسيده و برخي در انتظار شهادتند.
… و طنين الله اكبر از ميان غبار ميدان. چه ضربتي كه زيباييها و بزرگيها را در بر دارد و اجر ثقلين (جن و انس) با اجر آن نتواند برابري كند. اين شاهكار، يك نمونه از مقامات عالية اوست و بر اين قياس كن ساير كارهاي او را.
خداوند امر جنگ را از مؤمنان كفايت كرد كه خدا بسيار توانا و مقتدر است.
و علي(ع) دست خداست… كسي كه خدا به واسطة او، امر جنگ خندق را از مؤمنان كفايت كرد.
17 شوال هر سال يادآور روزي است كه در سال 5 هجرت، روزي كه تمام قبايل عرب بعد از محاصرة يك ماهة مدينه در پشت خندقي عريض و عميق، با يك ضربت اميرالمؤمنين(ع) بر گردن تمامي كفر شكست خورد.