17 شهريور 57؛ وقوع جمعه سياه 17 شهريور
شهادت يعني گذشتن از خاك و پيوستن به افلاك، گذشتن از رود و پيوستن به دريا!جاري شدن در دقايق ناب جاودانگي.
ميدان ژاله آن روز در انتظار عروج كساني بود كه در روز ازل، قالوا بلي گفته بودند. آنان كه آزادي و آزادگي را در زندان و شكنجه و شهادت به خفت زندگي با طاغوتيان ترجيح مي دادند.
بوي خون لحظه لحظه هاي آن روز را پر كرده بود. بوي هزارها هزار كبوتر سر بريده، خنده هاي خاموش گل سرخ زير چكمه هاي شب.
آن شب آسمان چه قدر بي ستاره بود. مثل اينكه اين دفعه از روزنه زمين، هزارها هزار شعر تازه پر كشيده اند كه ستاره ها از آسمان مي ريزند.
خيابان ژاله پر از لاله شد و ميدان كوچك بغض كرد تا خون فواره بزند و سلاّخها سراغ كبوترها را بگيرند و جلاّدها ردّ پرستوها را بو بكشند و صبح رنگ خون بگيرد.