مدرسه علمیه الزهرا همدان

|تماس
8 آذر 73، رحلت آيةالله اراكي(ره)؛
ارسال شده در 8 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

پاييز بود و فصلي غم­ انگيز، فصل برگ ريزان، پرنده حضور مردي بزرگ و افلاكي به آسمان پرواز كرد و پاييز، پاييزي­ تر شد.

جام چشم­ها لبالب از اشك ستارگان هجران يار شد. آسمان پوشيده از ابر وداع در فراق يار گريست. بزرگ مردي كه از تبار آينه و پاكي بود، از اهالي هميشه روشنِ خورشيدي؛ به فنا رسيد، به لقاءالله …

مردي كه چشم­هايش از جنس مرواريدهاي محبت بود. ستارگان دانه­ هاي تسبيح ذكرش بودند و ماه، مهر سجاده­ اش. عاشق بود و نشان اهل خدا را با خود داشت، او كه گلواژه­ هاي علم و يقين از بوستان معرفتش مي­ تراويد و پس از سال­ها مجاهده و تلاش آسماني جاودانه شد و به سمت عرش پرواز كرد، اما يادش هماره در كوچه­ هاي تاريخ زنده خواهد ماند.

 

 

نظر دهید »
بي‌آنكه كني مرا صدا، مي‌آيم
ارسال شده در 7 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

اينجا ديار نامردي است كه اين قوم، ديري است در گوش‌ هاي وجدانشان پنبه گذاشته‌اند كه صداي <هل من ناصر> حسين را شنيدند و رو برگرداندند. براي حسين‌بن علي(ع)، حتي تصور زيستن در زير يوغ اسارت حكومت يزيد، حكومت ظلمت و جور، حكومت فريب و چپاول غير قابل تحمل است. اين مردمان بر دل‌هايشان قفل بي‌غيرتي و نامردي زده‌اند كه پس از آن همه نامه، اينك حسين مانده است و دشتي سوزان و جماعتي گمراه كه فقط گندم ري را مي‌بينند و قباله نخلستان‌ها و حكومت ولايت‌ها را … دينداري در اين ولايت، سراب است. اينان نمي‌دانند كه زيستن جز تكليفي الهي و مرگ جز عروجي عارفانه نيست.

… و حسين بايد برود تا اطمينان نفس‌هايش طوفان صحرا را به زانو درآورد. آفتاب در تلاقي با نگاهش بشكند و فرو ريزد. كربلا منتظر حسين است تا آنجا مرگ سرخ را با دستان سرخ بپذيرد؛ اما هرگز دستان پليدان تنگ نظر را به رسم بيعت نفشرد. گودال كربلا انتظار حسين را مي‌كشد تا پرچم فتحي را آنجا بلند كند كه بر بلندترين قله‌هاي متولد شده سوراخي خاك، حتي تفكر ارتفاعش را تاب نياورند. از آن گودال، دنيايي را فتح كند كه حتي سبك بال‌ترين بادها، بي‌نهايت اوجش را نتوانند بال رسيدن بگشايند.

ادامه »

1 نظر »
12 محرم 95 ﻫ . ق ؛  شهادت امام سجاد(علیه السلام)
ارسال شده در 7 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

به راستي تفسير كامل عاشورايي، زيباترين روح پرستنده

وقتي سخن از گودال مي­گفتي، شانه­ه ايت هق هق گريه را همراهي مي­كردند، تو كه هيچ­گاه فرات چشم­هايت، خشكسالي را تجربه نكرد و مشك اشك­هايت تهي نشد، تو كه هيچ­گاه توفان اندوهت فرو ننشست و لحظه لحظه در گوشه گوشه­ ي كربلا جاري بود و تلخ­ترين روز زندگي­ ات را نظاره مي­كردي.

صحيفه­ ي دلت همان كربلاست. تو تفسير عاشورايي. حقيقت پايدار ولايت. صحيفه­ ي داغ­هاي نينوا.

تاريخ از گريه­ هايت مي­گريد، تو كه سي سال گريستي و گرياندي. تو كه بازمانده­ ي قبيله ­ي شهادتي.

خارهاي صحرا را كه مي­ديدي، مي­گريستي؛ با ياد دختركان خسته ­اي كه از وحشت، پا برهنه بر خارها مي­ دويدند، امّا پس از شهادت پدر.

صداي لالايي مادري را كه مي ­شنيدي، مي­گريستي؛ به ياد آخرين لالايي رباب. گريه­ هاي كودكي را كه مي­ شنيدي، دلت پاره پاره مي­شد؛ با ياد گريه­ هاي علي اصغر و آب…

آب را كه مي­ديدي، جگرت آتش مي­گرفت از لبان ترك خورده­ اي كه در گودال سرش از قفا بريده شد.

1 نظر »
12 محرم 60 ﻫ . ق ؛  ورود كاروان اسرا به كوفه
ارسال شده در 7 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

اي كوفه! ديگر روز خوش نخواهي ديد. نفرين بر تو و بر كوچه پس كوچه­ هايت!

كوچه­ هايي كه علي(علیه السلام) نيمه شب­ها انبان نان و خرما بر دوش مي­گرفت و در ميان كودكان يتيمت تقسيم مي­كرد، ولي خاك پست و بي­وفاي تو امروز همان كودكان را به جنگ با حسين(علیه السلام) فرستاد و اينك كودكان آن كودكان سر حسين(علیه السلام) و يارانش را بر نيزه­ ها تماشا مي­ كنند.

در كوچه­ هاي نفرين شده­ ي تو بود كه مسلم درهاي خانه ­ها را كوبيد و ندايي سلامش را پاسخ نگفت. و امروز كاروان اسيران را در كوچه پس كوچه­ هايت مي­ گردانند.

خاك سفله پرورت، خانه­ هايي كه جز پستي و ذلت چيز ديگري ندارند، پرورانده است. آبت بوي خيانت مي­دهد كه مردمان امروز اينچنين ورود كاروان اسيران اهل بيت: را هلهله مي­ كنند. چه فراموشكارند اهالي منافق تو!

همين­ها بودند كه ديروز با هلهله به استقبال سپاهيان پيروز علي(علیه السلام) از جنگ نهروان رفته بودند و اينك براي سرهاي بر نيزه­ ي پسران علي(علیه السلام) كيل مي­ كشند.

كوچه­ هايت عاري از هر مهر و محبتي است و سرشار از كينه و عداوت.

به خود نگاه كن كوفه! برايت چه مانده است؟! جز داغ ننگ ابدي و نفرين علي(علیه السلام) چيزي نيست كه از بين برود.

نظر دهید »
آب و عطش
ارسال شده در 6 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

 قصه كربلا، فقط قصه آب و عطش نبود؛

كربلا، داستان تشنگاني بود كه تشنه ديدار دوست بودند. آب و عطش، بهانه بود براي كساني كه اين راه را انتخاب كردند كه حسين تشنه آب نبود، تشنه لبيك بود و علقمه نظاره‌گر علمداري بود كه عطش را پيش پاي آب، قرباني كرد؛ علمداري كه مشك چاك چاكش، هنوز براي عطش كودكان خيام مي‌گريد.

علقمه، نهر هميشه گريان براي طفلان غريب حسين(ع) كه روي آب صاف و گوارا به خود نديدند و سپاه كين دشمن علقمه را در حصار سياه خود پوشاند؛ مباد كه جرعه آبي بچه‌هاي عطشان كربلا را سيراب كند…

آب خجل شد از لبان خشك علي اصغر؛ واژه‌اي جگرسوز در كربلا، كوچك‌ترين سرباز حسين(ع) كه عطش برايش زود بود.

اما حسين(ع) كه سوداي آب در سر نداشت در هياهوي گرماي آتش و آفتاب و تشنگي… در انديشه اصلاح مردم بود و در همان ميانه كارزار هم… كه حسين(ع) تشنه جريان يافتن رود پاكي و تزكيه در ميان امت بود و عطش ايمان سپاه را داشت؛ عطش هدايت به سوي نور را…

تشنه دگرگوني سپاه سياه دشمن بود؛ اگر سخن بر زبان مي‌راند، اما صبوري مي‌كرد، تا انسان‌هاي گمراه راهي راست بيابند و تو اي فرات چه مي‌كني پس از حسين، پس از لبان خشكيده به خونش كه پس از حسين، تمام آب‌هاي زمين، شرم‌زده‌اند و شرمگين از قصه عطش و سر بريده؛ عطش و دست قلم شده؛ عطش و خنجر گوش تا گوش بريده…

و تو اي آب هميشه شرمنده باش كه نگاه زين‌العابدين به تو كه مي‌افتد، گريان مي‌شود از آن عطش جگرسوز…

و تو اي آب، چگونه تاب آوردي اين همه عطش را؟…

اي كاش جاري مي‌شدي، آرام آرام و راهي مي‌جستي به سوي خيام حسين(ع)، به سوي كودكان عطشناكي، كه تو را انتظار مي‌كشيدند در مشك عمو عباس

و چه انتظاري شد اين انتظار…

 

 

 

نظر دهید »
5 آذر، روز بسيج مستضعفين؛
ارسال شده در 6 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

شيواترين رمز جاودانگي براي آن كس كه مي ­خواهد لذت حيات جاودانه را در مرگ سرخ دريابد؛

فتح بلندترين قله­ هاي افتخار، در آميختن سياست با ديانت و ترويج انسانيت در <قرن جاهليت مدرن>، بناي مدينه فاضله ­اي با حاكميت عشق، جوشش حيات در شريان انسان عصر فولاد، مردانه زيستن، عشق ورزيدن و ايستاده مردن! … 

اما باز هم كلمات در توصيف بسيج كم مي­ آورند…

خاكريز­هاي نجيب جنوب و غرب را به ياد دارند، همان چفيه­ ها و شال­هاي سبز ارادت و پيشاني بندهاي سبز و سرخ شهادت، همان مشت­هاي غيرت گره شده و گام­هاي اراده استوار را. 

همان مردان و زنان ساده­ اي كه با دست­هاي دعا به هيأت دريا برخاستند تا در گردباد سياه تهاجم انديشه­ هايشان را بسيج كنند و نيزه­ هايشان را در دست بگيرند تا سرهايشان بر آن­ها جاودانه شود و سرنوشت مستضعفان جهان با عدالت ماندگار رقم بخورد.


 

نظر دهید »
صلی الله علیک یا علی اصغر (علیه السلام)
ارسال شده در 3 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

هر چند کلاس درس او یک واحه است

راهی که به آن جا نرسد، بی راهه است

پیران همه طفل مکتب او هستند

این پیر طریقتی که خود شش ماهه است

نظر دهید »
7 محرم 60 ﻫ . ق ؛  بستن آب به روي ياران عاشورا
ارسال شده در 2 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

<آب را هم كه بر ما ببنديد باز هم مي ­ايستيم و خم به ابرو نمي­ آوريم>.

فرشتگان تاب و توان شما را تجليل مي­كنند و آسمان به روي شما دروازه مي­ گشايد. فرات در يك خجالت ابدي غوطه مي­ خورد و شرمنده­ت رين رود جهان مي ­شود.

عشق بايد با عطش آميخته مي ­شد و شد.

تاريخ در برابر شما سر تعظيم فرود مي­ آورد. شما تشنه ­ايد، امّا نه تشنه­ ي آب كه تشنه­ ي شهد وصال، تشنه­ ي قطره قطره جام سرخ شهادت.

آب را به رويتان بسته ­اند و لب­هايتان خشكيده است و لحظه­ ها، لحظه­ هاي لبالب از آتش و التهاب است.

آب بايد بسته شود تا همگان امتحان شوند. رباب با حنجر علي اصغرش، عباس با قطع شدن دستان و تير نشستن بر چشمش. علي­ اكبر با ارباً ارباً شدنش، زينب(س) با بريده شدن سر برادرش و حسين(علیه السلام) …

حسين(علیه السلام) با همه چيز امتحان مي­شود؛ با پرپرشدن گل­هايش به ضرب تازيانه­ ها و …

و امتحان حسين(علیه السلام) با آن دل آتش گرفته­ اش سخت ­ترين امتحان است. اما چه باك كه روزي تمام آب­هاي جهان به دادخواهي برخواهند خاست و تو اي فرات!

نظر دهید »
1 آذر، آغاز هفته روشن دلان؛                                      
ارسال شده در 1 آذر 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

پياده ­روهاي شهربا سپيدي عصايت آشناست. گام­ هايت را محكم و با اعتماد بر مي­داري، مي­داني كه سستي، لغزش مي­ آورد. از پشت سياهي عينك دنيا را روشن و سپيد مي­بيني.

با ناتواني و عجز در ستيزي، چنگ در چنگ تاريكي و دست در دست روشنايي. سرت را كه بالا مي­گيري مي­توان فهميد كه تمام حقيقت را نمي­توان با چشم ظاهر ديد.
در عجبم كه چگونه سرانگشتان تو در تماس با پستي و بلندي­هاي بريل زندگي را معنا مي­بخشد.

خدايا! از ديدن­هاي سطحي رهايمان كن!!

3 نظر »
ما که هر وقت گفته ایم خدا، از خدایت شنیده ایم: حسین
ارسال شده در 30 آبان 1391 توسط الزهراء(سلام الله علیها) در در کوچه های تقویم

زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین!
عشق سوغاتِ کربلاست اگر مزه اش را چشیده ایم حسین!

هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سَروری دادند
ما که هر وقت گفته ایم خدا، از خدایت شنیده ایم: حسین

از خدایت شنیده ایم که گفت: نقش ها ما کشیده ایم اما
اَحسنُ الخالِقین از آن روییم که تو را آفریده ایم حسین!

زینت شانه های پیغمبر! تا شنیدیم ساعت آخر:
دل چگونه بریدی از اکبر، دل از عالم بریده ایم حسین!

این عَلَم ها و این علامت ها اینچنین بی دلیل خم نشدند
همه ی ما شریک غم های خواهری قد خمیده ایم حسین!

تن بی دست مانده ی سقا دیده ای، وای از دلت آقا!
در عوض ما کنار هر آبی عکس دستی کشیده ایم حسین!

بین شرم نگاه عباس و آن دل نازک شما چه گذشت؟
از حرم تا حرم نفهمیدیم ما که هر چه دویده ایم حسین!

روضه های مدینه می خوانیم اول کربلا و می دانیم
از دعاهای مادرت بوده که به اینجا رسیده ایم حسین!

شاعری با نگاه پاییزی به دو چشم بهاری ام خندید
چه بگویم که اشک ما از چیست؟ چه بگویم چه دیده ایم حسین!


قاسم صرافان

 

3 نظر »
  • 1
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • ...
  • 59
  • ...
  • 60
  • 61
  • 62
  • ...
  • 63
  • ...
  • 64
  • 65
  • 66
  • ...
  • 79

درباره ما

بسم الله الرحمن الرحیم

کاربران آنلاین

  • نورفشان
  • S.Fatemeh.mirahmadi

پیوند ها

  • مقام معظم رهبری
  • بنیاد علوم وحیانی اسراء
  • معاونت پژوهشی مدرسه علمیه الزهراء
  • مرکز خبر حوزه های علمیه
  • نرجس خاتون
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا همدان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • در کوچه های تقویم
  • 30یاسی
  • فرهنگی
    • فعالیت های فرهنگی مدرسه
  • لینکدونی
  • معرفت شناسی
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 279
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 291
  • 1 ماه قبل: 3419
  • کل بازدیدها: 200725

تبلیغات

  • رتبه بندی و امتیازدهی وبلاگ ها
  • آموزش ویدیویی وبلاگ نویسی
  • تکنیک های افزایش بازدید
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان