شيواترين رمز جاودانگي براي آن كس كه مي خواهد لذت حيات جاودانه را در مرگ سرخ دريابد؛
فتح بلندترين قله هاي افتخار، در آميختن سياست با ديانت و ترويج انسانيت در <قرن جاهليت مدرن>، بناي مدينه فاضله اي با حاكميت عشق، جوشش حيات در شريان انسان عصر فولاد، مردانه زيستن، عشق ورزيدن و ايستاده مردن! …
اما باز هم كلمات در توصيف بسيج كم مي آورند…
خاكريزهاي نجيب جنوب و غرب را به ياد دارند، همان چفيه ها و شالهاي سبز ارادت و پيشاني بندهاي سبز و سرخ شهادت، همان مشتهاي غيرت گره شده و گامهاي اراده استوار را.
همان مردان و زنان ساده اي كه با دستهاي دعا به هيأت دريا برخاستند تا در گردباد سياه تهاجم انديشه هايشان را بسيج كنند و نيزه هايشان را در دست بگيرند تا سرهايشان بر آنها جاودانه شود و سرنوشت مستضعفان جهان با عدالت ماندگار رقم بخورد.