ضمیر ناخودآگاه کجاست؟!(قسمت دوم حوزه انگیزه)
همانطور که در بخش اول مقاله مطرح گردید حوزه انگیزه انسان در واقع حوزه اراده و کار اوست،در این دستگاه نیروهایی وجود دارد که براساس نیروهای خاصی در حوزه اندیشه عمل میکنند و هر کدام از آنها به قدرت برسند!بر مبنای همان عمل خواهند کرد،این دستگاه شبیه قوه مجریه است و حوزه اجرائیات انسان و انگیختن او را برعهده دارد.تمام حب ،بغض،نفرت،عشق و در نهایت تولی و تبری مربوط به این دستگاه است.
pan style="font-size: medium; color: #800080;">غضب:وظیفه این نیرو برانگیختن انسان به سمت دفع شر و امور مضر است.(امور شر مانند بیماری و امور مضر عامل این شر هستند مانند خوردن سم.)این قوه براساس قوه توهم در حوزه اندیشه عمل میکند.این قوه اگر در حد اعتدال باشد شجاعت و اگر در حد افراط باشد تهور (بی باکی) و اگر در حد تفریط باشد جبن و ترس نام دارد.
ghazab
شهوت:
این نیروی انسان را به جذب خیر و امور نافعی که ملایم با طبع اوست بر می انگیزد(امور خیر به معنای اموری که مطبوغ بالذات است مانند سلامتی و امور نافع وسیله ای برای جلب آن است مانند مصرف دارو).این نیرو براساس قوه تخیل عمل میکند و اگر در حد اعتدال یعنی آنچه که سزاوار است شایسته انجام بگیرد در مشتهیات و تمایلات نفسانی عفت،و اگر به سمت افراط کشیده شود شَرَه(حرص زیاد) و اگر به حد تفریط منحرف گردد خمود نامیده میشود.
shahvat
عقل عملی:
نیروی که وظیفه آن کنترل کنش و رفتار آدمی است و در واقع باید ها و نباید های رفتاری را ادراک میکند و بر اساس عقل نظری عمل میکند.تمام سیر سلوک انسان به این قوه برمیگیردد و علوم زندگی بر مبنای آن است.عقل عملی با کنترل و تعدیل دو قوه دیگر باعث میشود تا انسان از جهالت های عملی مانند شهوترانی به سمت نور،حقیقت و لذت واقعی سیر کند.
aghl amali
یکی از عوامل سعادت انسان این است که نیروهای غضب و شهوت تحت فرماندهی عقل عملی در آیند و عقل عملی آنها را تعدیل (نه تعطیل) کند و آنها را در حد اعتدال حفظ کند در غیر اینصورت هر یک از دو قوه دیگر به فرماندهی نفس و اجرائیات انسان برسد باعث شقاوت انسان میشود زیرا اگر شهوتران شود چون شهوت مقلد خیال است و براساس آن عمل میکند عقل نظری جایگاهی ندارد و اگر هم از نظریه علمی استفاده کند در راه شهوت و ارضای افراطی آن مصرف خواهد کرد و اگر غضب بر قوای عملی و دستگاه انگیزه حاکم شود براساس توهم عمل میکند که هیچ یک عقل نبوده و انسان را در بند جهالت و شقاوت میکند.