هر فردی در مسیر رسیدن به حقیقت وزیبایی، باید ابتدا از انسان شناسی و معرفت نفس شروع کند در این صورت است که به خداشناسی هم می رسد،به نظر می رسد ابتدایی ترین فضیلت فراموش شده ی انسان ها در رابطه با تعالی خویش بحث معرفت شناسی او است که در اینجا از مطالب سایت بدر به نشانی(www.badrs.net) استفاده شده است :
“انسان براساس تقسیم بندی فلسفی دارای سلسله نیروهایی است که هر یک متولی دستگاه خاصی در نفس هستند.سلسله نیروهایی که متولی اندیشه هستند که از آنها به قوای ادراکی تعبیر می شوند و سلسله نیروهایی که متولی انگیزه هستند که به قوای تحریکی موسومند ، محدوده این نیروها کاملا از هم جداست اما بر روی یک دیگر تاثیراتی دارند.
• نیروهایی که متولی اندیشه هستند عبارت اند از قوه تخیل،قوه توهم،قوه عقل نظری.
• نیروهایی که متولی انگیزه هستند عبارت اند از قوه غضب،قوه شهوت،قوه عثل عملی
دستگاه اندیشه(ادراک) کاملا از دستگاه انگیزه(اراده و تحریک)جداست اما در حوزه انگیزه قوای بدن اطلاعات خود را از حوزه اندیشه میگیرند به طوری که عقل عملی مقلد عقل نظری ،غضب مقلد توهم و شهوت مقلد خیال است و اطلاعتش را از آن دریافت میکند.به طور کلی قوای ادراکی مانند قوه مقننه(مجلس) و قوای تحریکی مانند قوه مجریه (دولت)عمل میکند.اراده و کار ما مربوط به حوزه انگیزه است و اگر قوای ادراکی را به چشم و گوش تشبیه کنیم قوای تحریکی مانند دست و پا هستند که انسان ابتدا با دست و پا دشمن و خطر را می بیند و با دست و پا فرار میکند.
تخیل:
قوه ای که در دستگاه اندیشه وجود دارد، وظیقه آن ادراک و نگهداری صورت هایی است که از طریق قوه حس مشترک (قوه ای که از طریق حواس پنجگانه محسوسات را درک میکند)ادراک می شوند، در واقع این قوه نگهبان این صورت هاست و مانند یک انبار عمل میکند مانند تصاویری که قبلا دیده ایم باغ و بوستان و…در تصویر زیر نحوه عملکرد این قوه را مشاهده می کنید.
توهم:
قوه دیگری که در حوزه اندیشه وجود دارد قوه توهم است که وظیفه آن درک جزئی معانی است، مانند علاقه یا عداوت فرد با فرد دیگر ،دشمنی گرگ با گوسفند و… . نکته ای باید بدان توجه داشت حیوانات نیز از دو قوه اخیر(تخیل و توهم) برخوردار هستند.
متخیله:
نیروی دیگر که در حوزه اندیشه قرار و میاندار ومرز مشترک بین تخیل و توهم است و از صورتها و مفاهیم برای ساختن ترکیبات جدید مانند اژدهای هفت سر،سرزمین کوتوله های فرازمینی و…استفاده میکند.قوه متخیله در واقع قوه ای است که هنرمندان از آن استفاده میکنند تا بتوانند آثار هنری خلق کنند،مانند شعرا که تشبیهاتی در شعر خود دارند،بااستفاده از این قوه شروع به خلق تصاویر ادبی می کنند.نکته ای که در این جا قابل ذکر است فرق بین تخیل و متخیله است ،تخیل مخزن و انبار و متخیله نیرویی است که از این مخزن برای خلق ترکیبات جدید استفاده میکند.
عقل نظری:
عقل نظری شاه بیت قوای دیگر در حوزه اندیشه است،عقل نظری معانی کلی را که بر صور خیالی و حسی حمل میشود ادراک میکند.عقل نظری واقعیت ها را شناخته و در مورد آنها قضاوت میکند،در واقع کار علمی انسان مربوط به عقل نظری میشود که بواسطه آن از یک تئوری به یک نظریه می رسیم.عقل نظری مانند چراغی است که انسان را با اقامه براهین از ضلالت و جهل نجات می دهد،عقل نظری جایگاه دانش و معرفت و جهان بینی می باشد.
از مهمترین وظایف عقل نظری تعدیل قوای دیگر است.ما روزانه بامحسوسات و صور فراوانی برخورد داریم که در قوای دیگر انبار میشوند وظیفه بررسی و تعدیل انها به عهد عقل نظری است،عقل نظری با تعدیل قوای دیگر انسان را از خطرات جهل نظری و علمی و پرتگاه قیاس ، خیال و مغالطه می رهاند.انسان اگر در تفکرات خود از عقل نظری کمک نگیرد (عقلی که فارغ از مغالطات است)دچار تفکرات توهمی و تخیلی می شود و نتیجه هم که میگیرد متناسب با همان ها می باشد و اینجاست که قدم در راه تاریکی جهالت میگذارد و از سعادت خود دور میشود.
در پایان این قسمت مطرح میگردد که اطلاعاتی که به ما میرسد و مفاهیم جزیی و صورت های را که ادراک میکنیم متولی خاصی در دستگاه اندیشه ما دارد و همه اینها در صورتی باعث رشد و سعادت می شود که تحت نظر قوه عقل نظری باشد ،وظیفه هر انسانی این است که هرگاه با مفاهیم و صورت ها برخورد میکند آن را به عقل نظری ارجاع دهد تا باعث ضلات و جهل فکری او نشود.”
ادامه دارد…