ضمیر ناخودآگاه کجاست؟!(قسمت سوم)
در دوقسمت قبل نیروهای متولی دستگاه اندیشه و انگیزه را معرفی کردیم و مطرح شد که وقتی انسان با اطلاعات، پیام ها ، تصاویر و… برخورد دارد این پیام ها در کجا و چگونه ذخیره می شود.همه انسان ها هر دو دستگاه اندیشه و انگیزه را دارا می باشند لیکن در استفاده و بهرمندی از آنها به چهار دسته تقسیم می شوند.
دسته اول که در حوزه اندیشه عقل نظری فرماندهی میکند و قوای دیگر را تعدیل می کند و قوای دیگر براساس فرامین عقل نظری کار میکنند و در حوزه انگیزه عقل عملی فرمانده و دولت نفس است و قوای دیگر را کنترل میکند تا در حد اعتدال باشند،این دسته را عالم عادل می نامند.افرادی که خوب فکر میکنند خوب هم به هر آنچه فکر کردند عمل میکنند،زیرا در حوزه اندیشه عقل نظری تعدیل قوای دیگر را بر عهده دارد و در حوزه اراده و تصمیم که همانند دولت اجرایی است عقل عملی که بر اساس عقل نظری عمل میکند فرماندهی و امیری را بر عهده دارد.این افراد کسانی هستند همانند انبیاء و اوصیاء و عالمان ربانی و صالحان.
دسته دوم افرادی هستند که در حوزه اندیشه عقل نظری فرماندهی نمیکند و یکی از دو قوه دیگر فرماندهی را بر عهده دارند در نتیجه اطلاعات آنها تعدیل نشده و در دام مغالطات و شبهات گرفتار میشوند ،اما در حوزه انگیزه عقل عملی فرماندهی را بر عهده دارد اما چون قوا در حوزه اندیشه تعدیل نشدند و تفکرات فرد علمی و صحیح نیست و در نتایج دچار اشکال میشود اما حوزه انگیزه آن سالم است و تحت فرماندهی عقل عملی میباشد اما چون کار علمی اش مشکل دارد عملش هم تابع همان خواهد بود.مانند جاهلان مقدس ماب و خشک مقدس ها،مانند خوارج نهروان.
دسته سوم افرادی هستند که حوزه نظری علمی آنها مشکل ندارد اهل دانش و معرفت هستند اما حوزه عملی آنها که حوزه انگیزه است و دولت نفس محسوب میشود تحت فرماندهی غضب یا شهوت است ،علمی که این فرد آموخته دردی از او را دوا نمیکند زیرا غضب و شهوت براساس توهم و تخیل عمل میکنند و کاری با نتایج علمی عقل نظری ندارند به همین منظور این فرد عالم بی عمل میشود.و شعر معروف واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند/چون به خلوت می روند آن کار دیگر میکنند ناظر به همین دسته از عالمان بی عمل است.
دسته چهارم افرادی هستند که نه خوب کار علمی و تفکر میکنند و نه خوب عمل میکنند اینها در حوزه اندیشه توهمی و تخیلی تفکر می کنند و در حوزه انگیزه هم امیر نفسشان هوا و هوس است.این گروه بدترین افراد هستند که حتی از حیوانات هم پایین تر هستند.این افراد را جاهل متهتک می نامند که در چاه ضلالت به سر می برند.
باتوجه به دسته بندی های فوق انسانی سعادتمند واقعی است که در حوزه اندیشه اش عقل نظری فرمانروایی کند و دیگر نیروها را تعدیل کند و در حوزه انگیزه عقل عملی امیر قوای دیگر باشد آنها را کنترل کند.
اما چه عواملی باعث میشود که تعادل بین قوا از بین برود انسان از راه سعادت باز بماند؟!
ممنون از مطلب خوبتون