به بهانه10 رمضان، ؛ وفات حضرت خديجه(عليها السلام)
فصل غمگيني است اين رمضان 10 بعثت، و بر جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه ها كه نمی گذرد؟… وجود حضرتش هنوز از عروج نابگاه ابوطالب (علیه السلام) دردمند است كه تلخي اندوه رفتن تو جانش را از آن خود مي كند. با پرستوهاي مهاجر همداستان مي شوي و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را به فاطمه ات مي سپاري كه زين پس مادر پدر باشد.
شبي بس سنگين است امشب كه دروازه هاي شفق گشوده شده اند و ملائك تنهايي دردناك فاطمه (سلام الله علیها) را مويه مي كنند. ققنوس وار در قاف عشق محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سوخته اي و اينك او را تنها رها مي كني كه تقدير خداوندي چنين خواسته است.
آري، خدايت اينگونه خواسته است تا در سال هاي تلخ و سخت تبعيد بار سفر بر بندي و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را در ميان دشمنان تنها گذاري تا جهانيان به عظمت نامت ايمان آورند و زهراي پنج ساله <ام ابيها> شود.
يادت هست وقتي قافله سالار مي جستي، محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را به كاروان سالاري قافله ات برگزيديم كه با سرمايه تو تجارت كند!…
يادت هست وقتي عشق محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را در دلت نهاديم و چندي بعد تو بر همه زنان عالم فخر نمودي كه همسر حبيب خدايي!…
يادت هست همان اولين شبي كه آيات قرآن را بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) خواندم، بي تاب از بار سنگين رسالت به خانه آمد و تو او را آرامش بخشيدي!…
يادت هست وقتي خورشيد وجود زهرا (سلام الله علیها) از مشرق دامانت طلوع مي كرد، چهار زن بهشتي را به كمكت فرستاديم!…
تو كه تمام ثروت بي كرانت را بي دريغ تقديم محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) كردي تا او هم دلسوزانه به پاي اسلام و اهداف متعالي اش بريزد.
تو كه تكيهگ اه اندوه غريبانه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بودي. تو كه همچون كوهي نستوه و استوار پشت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) ايستادي و او با تكيه بر دستان تو قامت برافراشت و آن چنان كه توفان ناملايمات و ازدحام جماعت ياوه گو و تيغ هاي آخته زخم زبان، نتوانستند زخمي بر پيكرش بزنند.
براي من دشوار است كه زين پس با محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن بگويم و غم نبودن تو را در چشمانش ببينم.
براي من سخت است كه زين پس با محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن بگويم و براي تو سلامي نفرستم.
خاتون قريش! تو كجا و شعب ابي طالب كجا؟…
زود است رفتن تو…
زود است پريشاني دل زهرا (سلام الله علیها) !…
زود است قلب فاطمه (سلام الله علیها) دنيايي از رنج را در خود جاي دهد!…
زود است كه زهرا (سلام الله علیها) خاكستر غم از سر و روي پدر بزدايد!…
وسعت اندوهت براي محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) جانكاه است و سنگين!…
آسمانيان غم غروب خورشيد وجودت را ندبه مي كنند كه تو بانوي ايثار و عشق مي روي اما براي هميشه در دل تاريخ مي ماني…
مي روي، اما رمز فدا شدن را به فاطمه ات مي آموزي!
امروز در اوج نياز فاطمه (سلام الله علیها) مي روي تا طعم سختي ها را بچشد و دنياي سراسر درد را تجربه كند تا بياموزد كه همچون تو خود را فدايي اسلام كند.
آسوده بخواب خديجه! كه زين پس فاطمه ات سنگ صبور محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) خواهد شد.
آسوده بخواب بانو!… آسوده بخواب!