24 آبان 60 رحلت علامه طباطبايي(ره)
پله پله تا، رهايي … هفت شهر علم را دوره كرده بود…
انگشت هاي چروكيده اش نه چند سال كه عمري مزرعه هاي فقر را بيل زده بود. تحملش را گره زده بود به اميد و توكلش، تا دانه دانه گندم بكارد و خوشه خوشه عشق بچيند…
كوچه باغه اي تبريز مي دانند كه يتيم نو رسيده را تنها دستي از غيب راه مي برد و او كه از تبريز آمده بود، آزادمرد بود از هرچه رنگ تعلق داشت.
آمده بود تا نفسهاي ملاصدرا را در قم زيارت كند و حكمت را به نهايتش برساند.([1]) عاشقترين عارف بود در <كيش مهر> و عارفترين حكيم در <مكتب عشق> و عالمترين معلم در <تفسير حق> و زاهدترين عالم در <تحصيل علم>. مردي كه در كلام روزمره اش جز به زبان قرآني تكلم نمي كرد… يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.
1- يادنامه علامه طباطبايي1، خرداد 61 ، ص 67