23 خرداد؛ يادمان سال روز ارتحال ملكوتي بانوي مجتهده امين اصفهاني رحمةالله عليها
<مَنْ تَعَلَّمَ العِلْمَ وَعَمِلَ بِهِ وَعَلَّمَ للهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَوٰاتِ عَظِيماً؛ هر كس علم را بياموزد و به آن عمل نمايد و براي خدا به ديگران ياد دهد، در ملكوت آسمان ها بزرگ خوانده مي شود>.
yle="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">و تو، نه تنها در زمين و ميان زمينيان، كه در آسمان ها نيز بزرگي!و تو نشان دادي كه زن در بزرگ ترين نبرد انساني؛ يعني جدال ميان عقل و هواي نفس، مي تواند فاتحانه مدال افتخار <كمال عقل> را نصيب خود گرداند. و خود با همت و اراده و پشتكار عقال عقل را بر گردن نفس خويش محكم نمايد.
و تو نشان دادي كه با قوّت عقل معاش، مي توان زندگي سعيد داشت و با نيروي عقل معاد، مرگي سعيد نيز!
تو يادمان دادي كه چگونه مي توان مخازن قلوب را به نور ولايت روشن كرد. تو يادمان دادي كه زن هم مي تواند در پرتو اداره زندگي و خانواده، مسير حيات بخش علم و تقوا را از راه آشنايي با قرآن فراگيرد و رهرو راستين حقيقت گردد.
تو يادمان دادي؛ آن گاه كه خداوند خلقت انسان را كامل كرد و فرمود: )… فَتَبارَكَ اللّهُ أحْسَنُ الْخالِقينَ…( ؛
انساني را آفريد كه با روح ملكوتي و ابدي براي دنيا آفريده نشده، بلكه او را آورد تا با روح ملكوتي خود و در پرتو عمل صالح با جهان ابدي هماهنگ گردد و به لقاء و وصال مهر پروردگار بار يابد و تو خود در زندگي ات، با روحت، با عملت، با سخنت به ما نشان دادي و چه نيك نشان دادي!…
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جريده عالم دوام ما
از تو آموختيم، كه علم بدون تهذيب نفس، حجاب است و دنيا هدف اصلي نيست، بلكه مقدمه اي براي آخرت است! و تو چه نيك معلمي بودي در تمام اين مراحل…
تو به ما آموختي رمز موفقيت؛ يعني داشتن قلب سليم و مگر قلب سليم همان قلبي نيست كه خداوند را ملاقات مي كند؛ در حالي كه هيچ كس در قلب او جز خدا نباشد. قلبي كه نرم است و پر عطوفت، سالم است و پاك و در مقابل حق، انعطاف پذير… و زندگي سراسر آزمون تو براي آن بود تا دريابيم سلامت قلب؛ آن گاه تجلي مي يابد كه اعمال آدمي صحيح باشد و تو چه خوب از اين گذرها سربلند بيرون آمدي!
از تو آموختيم، كه اميد، عامل حركت و حيات است و نشانه ي قلب سليم.
از تو آموختيم، كه استقامت در تحقق آرمان ها و ارزش ها؛ يعني همان قلب سليم.
از تو آموختيم پاكي از رذايل و محبت دنيا و ترك معصيت و هرآنچه غير رضاي خداست؛ يعني همان قلب سليم.
از تو آموختيم تا از هر قدمي، توشه اي برداريم كه در اين دنياي فاني پر ازدحام، تنهاي تنهاييم و حتي بيگانه از خويش و تنها خدا را داريم و بس.
سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي / دل ز تنهايي به جان آمد خدايا همدمي
آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست / عالمي ديگر ببايد ساخت از نو آدمي
بودنت بركت بود و اينك نيز بركات تو جاري است؛ چرا كه دانايي ات ريشه در خداشناسي ات داشت و سينه ات گنجينه ي علوم بود.
با <اربعين الهاشمية> به ما آموختي كه هر عملي كه اثر آن براي نزديكي عبد به سوي پروردگار قوي تر باشد، نزد خدا (شارع) مهم و با ارزش تر است.
<روش خوشبختي> ات يادمان داد، كه تعليم و تعلّم و كسب علوم هيچ منافاتي با حجاب ندارد و حجاب مربوط به رشد عقلي و عملي زن نيست.
عشق را ساده سرودي <از مخزن اللئالي> تا <مخزن العرفان>، از آستان بي ادعاي خاك تا جبروت آبي آسمان…
و <سير و سلوك> پل معرفتي بود براي رسيدن به سعادت حقيقي كه اولين قدم در جاده ي تكامل و سعادت و كاميابي، شناختن جسم خاكي و روح افلاكي است.
و <آخرين سير بشر> ما را از خواب غفلت درآورد كه راه سعادت را نمي شناسيم و در سياه چال طبيعت غوطه وريم.
در <اخلاق و راه سعادت> به ما آموختي، كه حكمت و شجاعت و عفت؛ آن گاه كه به كمال رسند، عدالت را ارمغان مي آورند.
و به راستي <النفحات الرحمانية في الواردات القلبية> پلي است براي پيوند قلب هاي مردم با خدا.
برايمان دعا كن بانو…
دعا كن تا در درياي عظمت محبوب غرق شويم و به خود نباليم؛ آن گونه كه خود غرق شدي…
دعا كن محبت و اشتياق به معشوق از نهان خانه دلمان به برون شعله كشد تا دري غير بارگاه او نكوبيم و سخني با غير او نگوييم؛ آن گونه كه خود با غير او سخن نگفتي…
برايمان دعا كن بانو…
دعا كن تا خالص شويم در هر آزمايش الهي كه صوفي نشود صافي تا در نكشد جامي…….
روحت بلند مرتبه باد، كه اين چنين تقوا را زيبا و پر معنا در زندگي خود تجلي دادي…