8 ذي حجه ؛ نخستين حج حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل(عليهم السلام)
هنگامي كه حضرت اسماعيل(ع) به سنين ميان سالي رسيد؛ خداوند متعال به حضرت ابراهيم(ع) فرمان داد كه بار ديگر از شام به مكه رود و با ياري حضرت اسماعيل(ع) خانه خدا را تجديد بنا كند.
حضرت ابراهيم(ع) عرض كرد: پروردگارا! در چه مكاني آن را بنا كنيم؟ وحي شد، در همان مكاني كه پيش از تو، حضرت آدم(ع)، در آن قبّه اي بنا نهاده بود.
آنگاه جبرييل مكان بيت الله را به حضرت ابراهيم(ع) نشان داد و براي وي، حدود و مساحت آن را معين نمود و پايه هاي آن را از بهشت آورد و همچنين سنگي كه از برف سفيدتر بود، از بهشت آورده شد كه پس از نصب بر ديوار كعبه و دست زدن مشركان و كافران بر آن، به رنگ سياه درآمد و به حجرالأسود معروف گرديد.
به هر حال حضرت اسماعيل(ع) از كوه <ذي طويٰ> سنگ مي آورد و حضرت ابراهيم(ع) ديوار خانه خدا را مي چيد. هنگامي كه ديوار به مقدار نه ذراع از زمين بالا آمد، سنگ بهشتي را بر بدنه آن ـ مكاني كه هم اكنون قرار دارد ـ نصب كرد. او براي كعبه، دو در گذاشت؛ يكي به سمت شرق و ديگري به سوي غرب. پس از پايان كار ساخت خانه ي خدا مشغول زيارت شدند.
جبرييل امين(ع) روز هشتم ذي حجه بر آنان نازل شد و به حضرت ابراهيم(ع) عرض كرد: <يا ابراهيم! قم فَارْتَوِ من الماء، اي ابراهيم! برخيز و براي خود آب تهيه كن>)؛ زيرا در منيٰ و عرفات، آب وجود ندارد. از آن زمان روز هشتم ذيحجه به <ترويه> مشهور شد.
پس از آن جبرييل امين، حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل(عليهم السلام) را به منيٰ و عرفات راهنمايي كرد و اعمال حج را به آنان آموخت؛ همان گونه كه پيش از آن، به حضرت آدم(ع) آموخته بود.
8 ذي حجه؛ روز ترويه و آغاز مراسم حج تمتّع
هشتم ذيحجه، روز ترويه است. علت نامگذاري اين روز، بدان جهت است كه در منيٰ و عرفات آب وجود ندارد و حاجياني كه قصد وقوف در منيٰ و عرفات را دارند، بايد از مكه معظمه براي خويش آب تهيه كرده و همراه خود ببرند كه از همين رو آنرا <ترويه> نامند.
اين روز، از روزهاي مهم ذي حجه است و براساس روايتي از امام جعفر صادق(ع)، روزه گرفتن در آن، كفاره شصت سال آدمي است. در اين روز حاجيان خانه خدا، مراسم حج تمتع و حج اكبر را آغاز ميكنند.
اعمال حج عبارت است از: محرم شدن، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر، انجام واجبات منيٰ در روز دهم ذيحجه، اعمال واجب مكه، طواف نساء، خواندن دو ركعت نماز طواف نساء در پشت مقام ابراهيم(ع)، بيتوته در منيٰ در شبهاي يازدهم و دوازدهم ذيحجه، رمي جمرات سه گانه ﴿جمرﺓ الاولي، جمرﺓ الوسطيٰ، جمرﺓ العقبة﴾ در روزهاي يازدهم و دوازدهم ذي حجه.
8 ذي حجه 60 ﻫ . ق؛ حركت امام حسين(ع) از مكه به سوي عراق
حج را رها ميكني كه به كوفه بروي، و در كربلا قرباني هايت را تقديم كني، و آتش كينه و نفاق را خاموش سازي…
نمي خواهي كه مردم بمانند تنها با خدايان جور واجور… مي خواهي كه دين جدّت را احيا كني. و تو مي داني كه آنها رحم ندارند، انصاف و حيا نميدانند؛ آنان كه از مروّت و مردانگي بويي نبرده اند…
ميداني كه دختران كوچكت را تازيانه خواهند زد و خواهرانت را به اسارت خواهند برد…
ميداني كه بايد بروي و اگر نروي دنيا براي هميشه زشت مي ماند و زشتي براي هميشه رخ مي نمايد… و مقتل در انتظار طواف سرخت نشسته است و براي همين است كه حج را در كربلا نيمه تمام رها مي كني…
از مكه ميروي تا زمزم عطش لبانت را سيراب كند… تا <تل و گودال> صفا و مروه ي زينب(س) شود…
ميروي تا تيغ جهاد را صيقل دهي، و دين خدا در سايه شمشيرت جان بگيرد…
<لبيك … اللّهمّ لبيك …> …
و شهادت روبه روي دقايق نفس ميزند… و خونبهاي اين آزادي، فقط شهادت توست و يارانت …
مقام اسماعيل را رها ميكني كه مي بايست ابراهيمي شوي تا اسماعيلت را به مسلخ خون بسپاري كه <أشبه النّاس بالرّسول> است تا حجة الوداع تو سرخترين طواف تاريخ باشد…
برو حسين … برو كه آسمان هر روز مرثيه ات را زار زار مي گريد و زمين قرنهاست كه بعد از تو خاموش و خسته، در انتظار مانده است…