«فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أبناءَنا وَ أبناءَكُم وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُم وَ أنفُسَنا وَ أنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَّعنَتَ اللهِ عَلَي الكذِبينَ»«پس هر كه در اين(باره)پس از دانشي كه تو را(حاصل)آمده با تو محاجه كند،بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان،و زنانمان و زنانتان،و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم؛سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».
نور تو را نمي ديدند و حقيقت را درك نمي كردند كه تو را به مبارزه مي طلبيند.باورشان نبود كه زمين ارزش خود را مد يون شماست و عرشيان،خاك پايتان را سرمه چشم مي كنند.نمي دانستند كه«ديرها»در مقابل گلدسته هاي عرش نمي توانند قد علم كنند و بر خود ببالند! نمي پنداشتند كه غرور پوشالي آنها در مباهله توان مقابله شانه هاي عزت و سرافزاي«آل عبا»را ندارد و فرو خواهد ريخت! يقين نداشتند كه آفرينش با شما حركت مي كند و هستي به دنبالتان مي آيد تا به گام هايتان برسد.نمي دانستند كه صداي دل نشين قدوم شما،عطر خوش كاينات را در گستره افلاك مي افشاند…نمي دانستند….و تو مي آيي ساده و بي پيرايه با جانت،نفست و با تمام زندگي ات.مي آيي تا حقانيت خويش را اثبات كني حقانيت دينت را! مي آيي با نگاهي كه هيچ كهكشان نمي تواند در برابر آن تاب بياورد و تسليم آن مي شود.و آنان كه با تو بودند؛چهار دليل محكم براي فرو نشستن توفان جهل و سياهي:«إنّما يُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرُّجسَ أهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهيرا»«خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خاندان(پيامبر)بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند».
تو بايد مي آمدي با چشمان معصوم حسين (عليه السلام) و نگاه پر معناي فاطمه (سلام الله عليها) با آرامش علي (عليه السلام) و سكوت صبور حسن (عليه السلام) تا عطر يقينتان در همه جا بپيچد و پرده هاي ترديد از ديدگان بي خبر نجرانيان كنار رود.آنان بايد ايمان راسخ در چشمانتان را مي ديدند تا بدانند هيچ
هيمنه اي پاسخ اين همه جلال را نخواهد داد و هيچ كوهي،هر چه عظيم هيبت گام هاي مهربان اما محكم شما پنج گنج را تاب نخواهد آورد!
بايد مي آمدي استوار با آرامشي آسماني،سرشار از عطر رضوان تا«عاقبت»دريابد كه ياراي مواجهه با معجزات علوي علي (عليه السلام) را ندارد و«ابو حارثه»ناتوان از مباهله و مباحثه با تو كه سرور كايناتي و اشرف مخلوقات.بايد مي آمدي با استدلالي زلال؛همچو آب و برهاني عطوف همچو نسيم تا نجرانيان دريابند نفرين شما باران بي وفقه اي است كه دنيا را همچون طوفان نوح،غرق خواهد كرد،تا زبان ادعايشان بسته شود و دست هاي عهد بسته شان شكسته.دريابند كه اگر همه مخلوقات عالم با تو هم ندا گردند و دستان ملائك در دستان دعاي علي (عليه السلام) گره بخورند،اگر قطره اشكي از چشمان فاطمه (سلام الله عليها) بر بيابان تشنه نفرين بچكد و عمامه سبز حسن (عليه السلام) براي اجابت باز شود و آه حسين (عليه السلام) از نهادش برآيد؛به يقين دنيا تاب نخواهد آورد نفرين تان را و گريزي نيست جز تسليم در برابر«اسلام»و بايد حقانيت اين جمع الهي را پذيرفت و شكست شانه هاي خاك گرفته را قبول كرد؛چرا كه خود مي دانستند اگر تو با اهلت مي آمدي؛يعني بر حق بودي و به طريق حق.
24 ذي حجه روز مباهله