همچون دلاوري استوار قامت و شيردل، برادر را همراهي مي كرد. هم برادرش بود، هم پدرش و هم استادش…([1])
<سيد مرتضي> عشق را شناخته بود و با همه وجود درك كرده بود. كوچكي يا بزرگي سن <روح الله> برايش فرقي نمي كرد.
او ايمان داشت كه آتش عشق به دين و وطن <روح الله> را به درجات متعالي رسانده است. سكينه اي اطمينان بخش براي ياران امام(ره) بود كه تكيه گاه قبيله نور مي ناميدندش.
<وكيل امين امام(ره)> و <پيام رسان امين مردم> بود كه همواره در سالهاي تبعيد رابطه مردم را با رهبر انقلابي شان برقرار نگاه ميداشت. روزهاي تلخ شهادت پدر، دوران تحصيل، حوادث تلخ روزگاران و رنج تبعيد و مرارت را بر تن رنجور خريد ولي لحظه اي دست از ياري و حمايت رهبر و مراد خود نكشيد.
پی نوشت:
1- ياران امام به روايت اسناد ساواك، كتاب بيستم، آيةالله سيد مرتضي پسنديده، زندگينامه، ص د، در اين رابطه چنين مي فرمايند: <… نزد خودم منطق، مطول و سيوطي را آغاز كردند، مشق را نيز من انجام ميدادند، چون خط نستعليق من خوب بود، نزد من مشق ميكردند…>