مفهوم شناسی موضوع:
انقلاب در لغت به معنای دگرگون شدن، تغییر و تحول، چرخش دورانی و حالی به حالی شدن آمده و در اصطلاح از سوی اندیشمندان و صاحب نظران مسلمان و غیرمسلمان با تعابیر بسیار متنوع و گوناگونی تعریف شده است، انقلاب از نگاه جامعه شناسی به معنای یک تغییر ریشه ای و بنیانی و عمیق در جامعه و ساخت های اجتماعی به ویژه زمانی که به صورت ناگهانی و اغلب با خشونت باشد، بیان شده است. انقلاب از نظر فلسفی به معنای تبدیل صورتی به صورت دیگر آمده است. از نظر سیاسی و در تاریخ، انقلاب را تغییر نهاد سیاسی و نظام و سمبل های حاکمیت دانسته اند.(1)
شهید مطهری انقلاب را طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب می داند.(2)
بنابراین انقلاب شامل تغییر حکومت و دگرگون ساختن ریشه ها و بنیان ها و ساخت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که با خشونت همراه است اما در انقلاب نرم و انقلاب های مخملین که مدرن ترین توطئه فروپاشی و تازه ترین تهدید غرب علیه حکومت ها و ملت های مخالف خود به شمار می رود، بدین مفهوم است که همان تحول بنیادی و تغییر در ریشه ها و ساخت ها صورت می پذیرد لکن به صورت مسالمت آمیز و از طریق تحریک ناراضیان، تحریک جوانان و زنان و دانشجویان، شایعه پراکنی و مواردی از این قبیل اتفاق می افتد. نرم و مخملین است چون جنگ نظامی و مبارزه مسلحانه در آن غلبه ندارد. در این شماره از نشریه به آشوب های ویرانگر و ضد انقلابی در ایران می پردازیم و در شماره های اینده انقلاب های مخملی سایر کشورها را به بحث می گذاریم.
پیشینه انقلاب های مخملین
پروژه انقلابی رنگی توسط آمریکائی ها طراحی شد تا بدین واسطه با کمترین هزینه نظام های مخالف خود را به سقوط و فروپاشی بکشانند. این انقلاب ها در بسیاری از موارد موفق بودند مانند گرجستان، لهستان، چک، کرواسی، صربستان، اوکراین و قرقیزستان در این کشورها در آستانه انتخابات ها به تحریک مردم و ایجاد آشوب و شایعه پراکنی و القاء شائبه تقلب در انتخابات و ابطال انتخاب از طریق رسانه ها و جریان سازی های کاذب مبادرت ورزیدند و با تاثیرگذاری بر افکار مردم توانستند به رفتار آنها علیه نظام سیاسی موجود جهت دهد و اهداف خود را تحقق بخشند.
لکن این کار در جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل مختلفی به شکست انجامید دلایل این ناکامی را می توان در عوامل پیروزی و ارکان اصلی انقلاب دانست که عبارتند از: دین انسان ساز اسلام، حمایت و حضور خداپسندانه مردم و رهبری دینی و ولایت مطلقه فقیه که دیده بان حکیم انقلاب و پاسدار اصلی نظام در برابر تهدیدها و چالش ها و آسیب ها می باشد.
شواهد تاریخی گویای این واقعیت است که زمینه سازی انقلاب مخملی پس از دوران تاریخ ساز دفاع مقدس در دستور کار نظام سلطه قرار گرفت و آن را در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تجاری و… تئوری پردازی و اجرا نمودند. تخریب های فکری و تئوریک دکتر سروش و بشیریه در دانشگاه ها، بازسازی تشکیلات سیاسی ملی مذهبی ها، تقویت NGOها، ارتباط آشکار و پنهان با تشکل های دانشجویی به ویژه دفتر تحکیم وحدت و نیز احزاب و گروه های سیاسی، نفوذ در مطبوعات و روزنامه ها تا جائی که روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب عملاً به پایگاه دشمن و فرودگاه افکار و اندیشه های غربی تبدیل شدند و مقام معظم رهبری آنها را «شارلاتانیزم مطبوعاتی» نامیدند. متهمان دستگیر شده اعتراف کردند که از زمان مسئولیت سید محمد خاتمی در روزنامه کیهان و پیروی وی از افکار دکتر سروش، این توطئه ها قوت گرفتند. در دوران حاکمیت اصلاح طلبان نقاب از چهره برگرفته و بی پروا به تغییرات در تمامی عرصه های نظام پرداختند و در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در خرداد 88 آخرین حلقه این فتنه را عملیاتی کردند.
ارکان انقلاب مخملی:
کیان تاجبخش از جاسوسان دستگیر شده و از عوامل کودتای نرم در ایران در اعترافات خود می گوید: «کودتای مخملی دارای 3 بازو است که هز یک با تعدادی از بنیادهای آمریکایی مرتبط اند، بازوی فکری، بازوی رسانه ای، بازوی اجرایی و نوعی تقسیم کار بین آنها صورت پذیرفته است.»
عباس میلانی از دیگر طراحان این فتنه می گوید: «پروژه دموکراسی در ایران پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگ ها و مسایل جنسی کار می کند. بخش دانشجویی این موسسه با حلقه کیان و جریان دکتر سروش ارتباط می گیرد و افرادی همچون فاطمه حقیقت جو (نماینده مجلس ششم که اکنون به آمریکا پناهنده شده) و آرش نراقی و نیز حزب کارگزاران سازندگی به ویژه عطریانفر در این پروژه به آنان کمک کردند.»
الف) بازوی فکری: دارای زیرمجموعه های روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایه داری، سیاست خارجی، ادبیات و… می باشد، محوریت و رهبری اینان را دکتر سروش و محمد خاتمی بر عهده داشتند و توصعه سیاسی و جامعه مدنی و آزادی خواهی معطوف به غرب از همین منظر طراحی شدند.
ب) بازوی اجرایی: دارای شش زیرمجموعه است:
زنان: شامل خانم ها شادی صدر، شیرین عبادی، پروین اردلان که با آمریکایی ها و NGOهای هلندی در تماس هستند.
قومی نژادی: از طریق گروه های ملی مذهبی و شیرین عبادی فعالیت می کنند.
حقوق بشر: آمریکایی ها و صهیونیست ها با حربه حقوق بشر تلاش می کردند کشورمان را در مجامع بین المللی مورد تهدید و تحریم قرار دهند.
کارگری: اعتصاب سندیکای اتوبوسرانی و سندیکای کارگری از این جمله بودند.
NGOها: این زیرمجموعه در دوران حاکیت اصلاح طلبان در قوه مجریه و مقننه تقویت شد و بیشتر با مدیریت سهراب رزاقی مدیر NGOها در وزارت کشور دولت اصلاحات که مبلغ دو میلیون یورو تنها در یک قلم از مؤسسات هلندی دریافت کرده بود اداره می شدند.
دانشجویی: دفتر تحکیم وحدت طیف علامه بازوی نیرومند انقلاب مخملی بود که اوج توطئه آنها را در جریان 18 تیر 78 شاهد بودیم.
ج) بازوی رسانه ای: شبکه های اینترنتی، رادیوها و تلویزیون های فارسی زبان که توسط غربی ها راه اندازی شدند، روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب که به طور کامل در اختیار انقلاب مخملی و همسو با غرب بودند، سایت ها و وبلاگ های طراحی شده توسط عناصر اصلاح طلب و مجله کیهان فرهنگی که با محوریت محمد خاتمی و دکتر سروش راه اندازی شده بود مهم ترین ابزار و شیوه های این فرایند به شمار می روند. (3)
وجوه اشتراک انقلاب های مخملی:
توطئه انقلاب مخملی در ایران وجوه مشترکی با سایر کشورهای هدف این فتنه دارد، چون همگی آنها بخش هایی از یک نقشه هستند، آن هم نقشه ای که از سوی یک مرکز طراحی و اجرا گردیده اند. مهم ترین این وجوه عبارتند از:
1 طرفند تقلب در انتخابات: این طرفند با هدف بی اعتمادسازی مردم نسبت به نظام، مشروعیت زدایی از نظام سیاسی حاضر صورت می گیرد.
2 اجرای پروژه توسط شخصیت ها و احزاب داخلی: برخی فعالان سیاسی و گروهک ها و احزاب سیاسی نقش ستون پنجم، پیاده نظام و عامل دشمن در خیانت به کشور و تحقق انقلاب مخملی بیگانگان را ایفا می کنند. دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، حزب کارگزان، مجمع روحانیون مبارز و شخصیت هایی چون میرحسین موسوی و… با فرمان اتاق فکر نظام سلطه در زمین دشمن بازی کردند و پس از انتخابات دهم آشوب های خیابانی را رهبری کردند.
3 تشکیل و تقویت NGOها:
4 تجمعات غیرقانونی گسترده و اردوکشی های خیابانی: برگزاری تجمعات خیابانی، آشوب ها و ناآرامی های خیابانی با هدف ساختار شکنی و وادار ساختن رهبری و نظام به عقب نشینی.
5 فرهنگ سازی، نهادسازی و شبکه سازی: بر اساس اعترافات دستگیرشدگان و مطالب و اسناد آموزشی به دست آمده، فرایند کودتای مخملی در سه مرحله دنبال می شده است:
الف فرهنگ سازی و جابه جایی افکار عمومی به نفع ارزش های غربی.
ب نهادسازی در قالب تشکل ها و دسته جات.
ج شبکه سازی از طریق وصل NGOها و تشکل ها با یکدیگر.
6 تعریف نقش های اساسی برای دانشجویان و اغتشاشات
7 شیفتگی و وابستگی گردانندگان کودتای مخملی به فرهنگ غرب و پایبندی به لیبرالیسم و دموکراسی خواهی، به ویژه ارتباط تنگاتنگ با آمریکا.
اصول و ارکان سیاست های طراحان در مقابله با ایران:
مهم ترین اصول و ارکان سیاست های غرب که فکری و ایده آل منتقدان و مجریان آشوب های خیابانی تهران بودند عبارتند از:
دموکراسی سازی متناسب با اهداف و منافع غرب
مشغول سازی نظام در داخل با ایجاد ناامنی های داخلی و تشدید اختلافات
مهار اقتدار منطقه ای جمهوری اسلامی ایران
اصلی ترین اهداف انقلاب مخملی:
جوج شولتز وزیر خارجه سابق آمریکا، هدف پروژه دموکراسی و جامعه مدنی را که رکن مهمی از سیاست خارجی ایالات متحده است در پنج موضوع خلاصه کرده است:
1 تربیت و تعلیم رهبران اینده کشورهای جهان سوم و دنیای اسلام به ویژه در رشته های سیاسی، فرهنگی و رسانه ای.
2 آموزش و پرورش دموکراسی و نهادهای لازم آن از دیدگاه مکاتب غرب.
3 استقرار سازمان های دموکراتیک مانند بازار، اصناف، نویسندگان، هنرمندان و حمایت های مالی و فکری آمریکا از آنها.
4 اشاعه و ترویج واژه های مورد پسند مانند: دموکراسی، مشارکت، جامعه مدنی، توسعه سیاسی، کثرت گرایی، جامعه ی باز، استحاله و توافق و همکاری.
5 پیوستگی و پیوند فردی و سازمانی بین نخبگان دنیای سوم و افراد و سازمان های مورد نظر آمریکا (4)
طراحان فتنه در ایران علاوه بر اهداف یاد شده به دنبال اهداف دیگری نیز بودند از جمله: وادار نمودن دولت به عقب نشینی از طریق فشارهای مردمی، بی اعتمادسازی مردم نسبت به مسئولان نظام و اختلال در فرایند تصمیم گیری، انحراف افکار عمومی از منافع و اصول نظام و تشکیک در ارزش ها و ارکان نظام، ایجاد اختلاف در گرایش های مختلف جامعه و تفرقه و جدایی میان مردم و حاکمیت از طریق متهم کردن سران نظام به دروغ گویی، انشقاق در گروه های فکری، قومی، مذهبی و… با هدف اختلاف در وحدت و انسجام ملی، شایعه پراکنی و تشویش اذهان عمومی.
پروفسور حمید مولانا می گوید: واژه سازی، عنوان نویسی و نام گذاری بر حرکات سیاسی یکی از شیوهای تبلیغاتی و کنترل آمریکاست، واژه های تغییر، اصلاحات، جامعه مدنی، مشارکت و کارگزاران دموکراسی، عناوینی است که سازمان های آمریکایی برای استراتژی نفوذ خود انتخاب کرده و ترویج داده اند، در جریان فروپاشی شوروی و انقلاب های مخملی در اروپای شرقی و سایر کشورها با همین واژه ها به تغییر حکومت ها پرداختند.(5)
نتایج و تحلیل کلی:
بدیهی است انقلاب اسلامی ایران در سه دهه از عمر پربرکت خویش با حدود 30 انتخابات جامعترین الگوی مردم سالاری دینی را به جهان عرضه کرد و در دهمین انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 88 با مشارکت بی سابقه 85 درصدی و آراء 42 میلیون نفری رکورد مشارکت سیاسی در جهان را شکست و رئیس جمهور منتخب با رای 24 میلیونی با مقبولیت بالا و از پشتوانه نیرومند مشروعیت (تنفیذ رهبری)، می تواند کماکان با عزت و اقتدار به دیپلماسی تهاجمی و عمومی خود ادامه داده و اهداف و آرمان های الهی انقلاب اسلامی را بیش از پیش جامه عمل بپوشاند.
امروزه افشارگری ها و اعترافات کودتاچیان و عوامل انقلاب مخملی در دادگاه و دادخواست ارائه شده نشان می دهد که هیچ یک از آنها به تقلب در انتخابات باور ندارند و آن را یک دروغ و طرفندی تبلیغاتی برای فریب مردم و ادامه ی تشنج های خیابانی مطرح کرده اند، بسیاری از خواص و چهره های شاخص نیز در این رخداد مردود شدند و در زمین دشمن بازی کردند، مردم و مسئولان و ایستگاه های مسئول می بایست بیش از پیش مراقب نفوذ دشمن در دستگاه های نظام و جریان ها و مطبوعات باشند و مجاری نفوذ استکبار را ببندند، جوانان بیش از گذشته باید به ریزش ها و رویش ها، خودی و غیرخودی، عوام و خواص، نفاق سیاسی، انقلاب های نرم و استحاله از درون توجه داشته باشند و ملاک و معیار خویش را همسویی با رهبری و ولایت امر قرار دهند.
پی نوشت ها:
1 دکتر منوچهر محمدی، تحلیل بر انقلاب اسلامی، ص 26.
2 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 82.
3 متن کیفرخواست اولین گروه از متهمین پروژه کودتای مخملی.
4 کیهان، 29 مرداد 88.
5 همان، 22 مرداد 88.
منبع :حوزه نت