بسم اللّه الرحمن الرحيم و اياه نستعين
تعهد و تأدّب كارگزار در حكومت اسلامي
“ … 1 . لزوم رعايت تعهّد و ميثاق تعهّد ايجاب ميكند كه انسان متعهد، خود را وامدار عهد خويش بداند و به آن بدون هيچ كاستي وفا كند؛ ﴿يا أيّها الذين امنوا أوفوا بالعقود… ﴾ [3]؛ اي كساني كه به خداوند ايمان آورديد! به عقد و عهد خود وفا كنيد؛ ﴿…و المُوفُون بِعهدِهِمْ إذا عاهَدوا… ﴾ [4]؛ «نيكان، كساني هستند كه به عهد خود وفا ميكنند و رعايت تعهدها راهمانند عبادت خداوند، گرامي ميدارند».
﴿…و أوفوا بالعهدِ إنّ العهدَ كانَ مسئولاً﴾ [5]؛ «به ميثاق خود عمل نماييد و به آن وفا كنيد؛ زيرا هنگام محاسبه الهي رعايت عهد مورد سؤال قرار ميگيرد»؛ و در اين جهت، فرقي بين عهد با خدا و عهد با بندگان وي نيست؛ پس كارگزار اسلامي كه متعهد به انجام خدمات صادقانه است، در قيامت مسئول خواهد بود.
2. لزوم اداي امانت و حرمت خيانت
قبول سمت و پست، به منزله پذيرش امانت جامعه به شمار ميرود و اداي امانت، واجب و خيانت به آن حرام است: ﴿إنّ اللّه يأمركم أن تُؤدّوا الأماناتِ إلي أهلها… ﴾ [6]؛ «خداوند به شما امر ميكند كه هرگونه امانتي را به صاحب آن برگردانيد»؛ خواه امانتهاي مادي باشد، خواه معنوي، خواه به شخصيتهاي حقيقي باشد، خواه به شخصيتهاي حقوقي؛ ﴿يا أيّها الذين امنوا لا تخونوا اللّه و الرسولَ و تخونوا أماناتكم… ﴾ [7]؛ «اي مؤمنين! به امانت خداوند و پيامبر خيانت نكنيد. همچنين به امانتهاي خودتان خيانت ننماييد».
﴿و الذين هُم لاَِماناتِهِم وَ عَهدهِم راعُونَ﴾ [8]؛ «مردان با ايمان، امانتها و عهدهاي خود را مراعات ميكنند».
3. پرهيز از مال حرام و رشوه
هر كارگزاري مسئول است برابر تعهد معيّن، كار مباح مخصوص به حوزه وظيفه خود را انجام دهد و اگر عمداً از انجام آن امتناع نمود، حقوقي كه دريافت ميكند، حرام است. همچنين اگر بخواهد براي تضييع حق ديگران يا احقاق باطل و ابطال حق، مالي را از مراجعه كننده بگيرد، كار حرامي كرده است: ﴿و لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطلِ و تدلوا بها إلي الحُكّامِ لتأكلوا فريقاً من أموال النّاسِ بالإثمِ و أنتم تعلمون﴾ [9]؛ «اموال خود را به باطل كه خارج از محور دين و قانون الهي است، مصرف نكنيد و آنها را عمداً به قاضيان و حاكمان ندهيد تا از رهگذر اين كار حرام، مقداري از اموال و حقوق ديگران را به چنگ آوريد».
تذكر: كسي كه اهل رشوه است، درونش به منزله چاهي است كه رشوه دهنده با مال حرام، دلوي در آن فرو ميبرد (اِدلاء: دلو انداختن) و از درون آن مقداري لجن بيرون ميآورد. اين چاه بدبو در قيامت ظهور ميكند؛ ﴿يَومَ تُبْلَي السّرائرُ﴾.[10]
گرچه بر هر مسلماني لازم است كه عادل باشد و به قسط قيام كند، ليكن كارگزاران نظام اسلامي، مخصوصاً عهدهداران سمت قضا و داوري، بايد بيش از ديگران به مَلَكه فاضله عدالت متّصف باشند؛ لذا قرآن كريم درباره آنان چنين فرموده است: ﴿يا أيّها الذين امنوا كونوا قوّامين بالقسط شُهداءَ للّهِ و لو علي أنفسِكُم أو الوالدينِ و الأقربينَ إن يكُنْ غنيّاً أو فقيراً فاللّه أولي بهما فلا تتّبعوا الهوي أن تعدلوا و إن تَلْوُوا أو تُعرضوا فإنّ اللّه كانَ بِما تعملون خبيراً﴾ [11]؛ «اي مؤمنين! براي اقامه قسط و عدل، قوّام باشيد يعني شدت قيام و ايستادگي را رعايت نماييد و حتي اگر اقرار به حق يا شهادت به آن، به زيان شما يا پدر و مادر و نزديكان بود، به اقامه آن مبادرت كنيد. توانگري يا تهيدستي افراد، مانع اقامه عدل و داد نشود و رعايت حكم خدا درباره آنان اولي و سزاوارتر است و از پيروي هوس بپرهيزيد؛ مبادا از اجراي عدالت بازمانيد! و اگر از اداي شهادت سرپيچي كرديد يا اعراض نموديد، خداوند همواره از كار شما با خبر بوده و هست».
غرض آن است كه در مسئولين نظام اسلامي، غير از آنچه در شهروندان متعارف معتبر است، چيز ديگري لازم است و آن اينكه قوّام به قسط و عدل باشند تا از گزند هرگونه تبعيض و اهمال و ندانمكاري و مانند آن مصون باشند.
5. پرهيز از تشويق و پاداش ناروا
گرچه ترغيب خدمتگزاران راستين، لازم و تكريم كارگزاران امين و متعهد، سودمند است، ليكن توقّع نابجا و انتظار بيمورد كسي كه كاري انجام نداده و دوستدار تشويق و ستايش است، مايه عذاب وي خواهد بود: ﴿لا تحسبنَّ الَّذينَ يَفرَحُونَ بِما أتَوا وَ يُحِبّونَ أنْ يُحْمَدوُا بِما لَمْ يَفعَلوُا فَلا تَحسَبَنَّهُم بِمَفازةٍ مِنَ العَذابِ وَ لَهُم عَذابٌ أليمٌ﴾ [12]؛ «ميپنداريد كساني كه به آنچه كردهاند (كمكاري و نفاق و عدم حضور در صحنه و…) خوشحالاند و دوست ميدارند كه در قبال كارهاي نكرده، ستايش شوند و از عذاب الهي رهايي يابند!! بلكه براي آنان عذابي است دردناك!
6. خطر جاه دوستي و مال خواهي
فرزانه كسي است كه وسيله را هدف نپندارد و غير از هستي محض و لقاي خداوند كه همان حقيقت هستي است هرچيز ديگر را وسيله بداند و به چيزي كه گذراست، دل نبندد؛ زيرا خطر مالدوستي و جاهطلبي به قدري زياد است كه اگر كسي به آن مبتلا شد، چيزي از ايمان او نميماند.
پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) به ابوذر، صحابي نامور و مبارز نستوه و زاهد شب و شير روز، چنين فرمود: «يا أبا ذر! حُبُّ المال وَ الشرَف أذهَبَ لدينِ الرّجلِ مِن ذئبين ضاريين في زرْب الغنم فَأغارا فيها حتّي أصبحا فماذا أبقيا منها» [13]؛ «دوستي مال و جاه، دين مَرد را بيش از آن اندازه ميبرند كه دو گرگ خونآشام شبانه به آسايشگاه گوسفندان حمله برند و در بامداد چيزي از آن رمه باقي نگذارند! اگر كارگزاري براي به دست آوردن جاه يا براي حفظ آن كوشش كند، از آسيب آن مصون نخواهد ماند. اميد است همگان از توفيق خدمت به بندگان خدا برخوردار و از لغزشهاي اخلاقي و اجتماعي بركنار باشيم. …
(قم جوادي آملي ، اول ماه مبارك رمضان 1407ق)"
[3] ـ سوره مائده، آيه 1.
[4] ـ سوره بقره، آيه 177.
[5] ـ سوره اسراء، آيه 34.
[6] ـ سوره نساء، آيه 58.
[7] ـ سوره انفال، آيه 27.
[8] ـ سوره مؤمنون، آيه 8.
[9] ـ سوره بقره، آيه 188.
[10] ـ سوره طارق، آيه 9.
[11] ـ سوره نساء، آيه 135.
[12] ـ سوره آلعمران، آيه 188.
[13] ـ بحار الانوار، ج 74، ص 80.