5 شوال 60 قمري؛ ورود حضرت مسلم به كوفه
حكايتِ نامههاي مشتاقانه كوفيان به امام حسين(ع) در تاريخ معروف است:
براي حسينبن علي(ع) از شيعيان مؤمن و مسلمان؛ اما بعد، بشتاب و بشتاب كه مردم انتظارت را دارند و به ديگري نظر ندارند. العجل العجل، والسلام عليك.
و پاسخ امام(ع):
سخن شما را شنيدم، گفتيد منتظران و شيعيان من هستيد، گفتيد ما همه سرباز توايم، بيا و امام ما باش. اينك برادر و پسر عموي امينم را نزد شما ميفرستم، تا شرح حال شما و نخبگانتان را برايم بنويسد، اگر چنان بود كه گفتيد، به سويتان ميشتابم….
به كوفه برو مرد! كوفه زادگاه توست و چندي است از عطر مردانگي و صفا بينصيب ماندهاند كوچههاي سوت و كور كوفه، پنجم شوال 60 هجري قمري، كوفه دوباره شور و زندگي را تجربه كرد؛ امّا تنها دو ماه و سه روز از مسلم پسر عقيل پذيرايي كرد: ابتدا تا دهم ذيقعده با خيلي از محبّان بيعت كننده بيش از 18000 نفر و سپس 8 ذي حجّه با تنهايي و حيله و شمشير و … بام دارالإماره.
روزي عليبن ابيطالب(ع) از رسول خدا(ص) پرسيد:
شما عقيل را دوست داريد؟ فرمودند: آري… فرزند او در راه محبت فرزند تو كشته خواهد شد، مؤمنان در عزايش ميگريند و فرشتگان بر او درود ميفرستند.
امام حسين فرزند علي(ع) نيز پسر عقيل را دوست داشت؛ در وداع آخر او را در آغوش گرفت و گريست:
اميدوارم ما نيز با تو در مرتبة شهدا قرار گيريم… يعني كه بوي كربلا ميدهي مسلم!
به جز تو، بودند كساني كه در راه محبت علي و فرزندش، از بلنداي دارالاماره به فرشتة زيباي مرگ سلام گفتند، امّا تو عجيب بوي كربلا ميدهي مسلم!
چه رازي در نام تو نهفته است كه گويا همان روز دهم در صحراي سوزان شمشير زدهاي، شير مرد هاشمي؟
آري تو داماد اميرالمؤمنين(ع)، فقيه جوانمردي و سفير كربلا امّا … آه، دانستم: لبانت شكافته بود، هر چه خواستي از ظرف آب بنوشي، نشد؛ تو نيز چون شهيدان طف، لب تشنه به ملاقات خداوند رفتي.
سلام بر لب تشنة حسين(ع) و سلام بر تو اي فدايي حسين كه در راه فرزند علي(ع) خون شاهرگ دادي.
کوفه ومردان هزار چهره …مثلشان مثل زنی است که از صبح تاشب می بافدوسپس بافته هایش را پنبه می کند…
ما اهل کوفه نیستیم…
خدایا براین شعار مستداممان بدار