خبرآمد که زمعشوق خبر می آید ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را آب و آیینه بیارید پدر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد غالبا درد به دنبال جگر می آید
راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست! سر که آشفته شود حوصله سر می آید… بیشتر »