فرهنگ باستانی و یا همان سنت آباء و اجدادی، باورها و رفتارهایی اند که نوع انسانها به حفظ و نگهداری آن علاقه مند هستند و سعی می کنند به مانند نیاکان خود به آن باور، عقیده مند باشند و آن رفتار را به مثل قدیمی های خود تکرار کنند.
سخن در این است که آیا تمام این باورها و رفتارهایی که از گذشتگان به ما رسیده است همگی درست هستند و صحیح؟ اگر ثابت شد برخی از این سنت های باستانی خرافه ای بیش نیستند آیا باز هم باید بر آن اسرار ورزید و پا فشرد؟
موضع قرآن کریم در مورد آیین های باستانی
از نظر قرآن کریم اگر سنتی، عقیده و رفتاری که به ارث رسیده است دارای دلیل عقلی و یا نقلی معتبر بود تبعیت از آن صحیح است و روا و اگر اینگونه نبود پیروی از آن مصداق پیروی کورکورانه است که هر انسان عاقلی خود و دیگران را از آن برحذر می دارد.
مبارزه قرآن کریم با هر فرهنگ باستانی ایی که دلیل(عقلی و نقلی) ندارد
مبارزه با آیین باستانی بت پرستی
بت پرستان دو دسته بودند. دسته اول که برای بت پرستی خود استدلالی دست و پا می کردند و به زعم خودشان دلیل منطقی می آوردند و دسته دوم که حرفشان این بود: بت می پرستیم چون پدران ما بت می پرستیدند. قرآن کریم می فرماید وقتی از آنها سوال می شود شما معبود شما کیست؟ جواب می دهند: «نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لهََا عَكِفِین»؛ بتهایى را پرستش مىكنیم و همواره مشغول عبادت آنهاییم و آنگاه که دلیل این کار از آنها پرسیده می شود جواب می دهند: «بَلْ وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا كَذَالِكَ یَفْعَلُونَ»؛ چون پدران ما این کار را می کردند ما نیز از آنها پیروی کرده و راهشان را ادامه می دهیم.(شعراء/ 70- 74)
خلاصه دلیل بت پرستی شان این بود: چون بت پرستی یکی از آیین های باستانی ماست بنابراین ما باید آن را حفظ کرده و در آنجام آن کوتاهی نکنیم.
موضع قرآن کریم در برابر این سنت آباء و اجدادی
خداوند در پاسخ به ادعای این گروه ابتدا از آنها دلیل می خواهد می فرماید: «أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ» آیا خداى دیگرى جز خداوند هست؟ بگو: اگر راست مىگویید، دلیلتان را بیاورید.(64/نمل)
جنس این دلیل را هم شرح می دهد تا کسی گمان نکند هر چیزی را می توان به عنوان دلیل ارائه کرد و آن را پشتوانه حفظ فرهنگ باستانی قرار داد. بر همین اساس بود که به مدافعان آیین بت پرستی فرمود: «ائْتُونىِ بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَرَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِین»؛ اگر راست مىگویید، براى من از كتابهاى آسمانى قبل از قرآن دلیلى بیاورید كه دلالت كند بر اینكه خدایان شما در خلقتِ قسمتى از آسمانها و یا خلقتِ قسمتى از زمین شركت دارند (دلیل نقلی معتبر) و اگر از كتابى آسمانى نمىآورید، حداقل یک دلیل علمى (عقلی معتبر) بیاورید كه این ادعاى شما را اثبات كند. (4/احقاف)
أَوَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ » این چه منطقی است؟! صرف سنت بودن یک کاری که نمی شود دلیل بر درستی آن. اگر پدران شما بر اساس هوا وهوس تصمیمی گرفتند و کاری را سنت کردند آیا باز هم بر خود لازم می دانید که آن را ادامه بدهید؟! آیا این مصداق تقلید کورکورانه نیست؟
دلیل منطقی از نظر قرآن
از توضیحی که قرآن در باره «دلیل منطقی» می دهد روشن می شود که دلیل یا باید نقلی معتبر باشد (آیه و یا روایتی معتبر) و یا عقلی مستدل (استدلال و برهان عقلی) و یا ترکیبی از این دو. اگر غیر از این بود آن فکر و یا عمل می شود باطل و خرافه؛ ترویج آن هم می شود خرافه گری و چون حرفی که مشرکان زدند نه دلیل عقلی بود و نه دلیل نقلی از این رو خداوند متعال سخن آنها را نپذیرفته و کار آنها را یک تقلید کورکورانه از یک فرهنگ و سنت بی دلیل پدرانشان می خواند:
در آیه 170 بقره آمده است: و هنگامى كه به آنان [كه آلوده به شركند] گفته می شود: از آن دینی که خدا نازل كرده پیروى كنید؛ پاسخ منفی می دهند و می گویند: ما از آیینى كه پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروى مىكنیم. قرآن بلافاصله این منطق خرافى و تقلید كوركورانه از نیاكان را با عبارتی كوتاه و رسا محكوم مىكند و می فرماید: «أَوَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ » این چه منطقی است؟! صرف سنت بودن یک کاری که نمی شود دلیل بر درستی آن. اگر پدران شما بر اساس هوا وهوس تصمیمی گرفتند و کاری را سنت کردند آیا باز هم بر خود لازم می دانید که آن را ادامه بدهید؟! آیا این مصداق تقلید کورکورانه نیست؟
قرآن مجید در موارد بسیارى پیروى و تعصب كوركورانه از نیاكان را شدیدا مذمت كرده است و این منطق را كه انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پیروى كند كاملا مردود مىشناسد.
اصولا پیروى از پیشینیان اگر به این صورت باشد كه انسان عقل و فكر خود را دربست در اختیار آنها بگذارد، نتیجهاى جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت، چرا كه معمولا نسلهاى بعد از نسلهاى پیشین با تجربهتر و از نظر علمی پیشرفته ترند.
ولى متاسفانه این طرز فكر جاهلى هنوز در میان بسیارى از افراد و ملتها حكومت مىكند كه یك مشت آداب و سنن خرافى را به عنوان اینكه «آثار پیشینیان» است بدون چون و چرا مىپذیرند و لفافههاى فریبندهاى همچون حفظ ملیت و فرهنگ باستانی و … را بر آن مىپوشانند که این طرز فكر یكى از عوامل بسیار مؤثر انتقال خرافات از نسلى به نسل دیگر است. (تفسیر نمونه/ 1/575-577)
البته هیچ مانعى ندارد كه نسلهاى آینده آداب و سنن گذشتگان را مورد تحلیل و بررسى قرار دهند، آنچه با «عقل» و «نقل» سازگار است با نهایت احترام حفظ كنند و به ترویج آن بپردازند و آنچه که خرافه و موهوم و بى اساس است دور بریزند و از رواج آن که در حقیقت ترویج خرافه گری است جلوگیری کنند.
چهار شنبه سوری و سیزده بدر
از جمله سنت های قدیمی ما ایرانیان که هر ساله خودی نشان می دهد همین چهارشنبه سوری است که نه دلیل عقلی برای درستی و فایده آن وجود دارد و نه دلیل نقلی معتبری از آن پشتیبانی می کند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که این کار، خرافه ایست که مانند سایر موهومات توانسته است بین مردم جایی برای خود باز کند.
ملاک درستی یک اندیشه ای نه تشویق مردم است و نه تقبیح آنها؛ بلکه ملاک همان است که گفتیم؛ «عقل و نقل معتبر»
نکته ای بسیار جالب
این روزها گاهی کار برعکس می شود. اگر برای مبارزه با خرافه و خرافه گری مردم را به سوی اقامه دلیل سوق دهید و برای هر فکر و کاری دلیل (خواه عقلی،خواه نقلی) طلب کنید جماعتی برای شما سوت و کف زده و به شما لقب روشنفکر می دهند اما همین که این دلیل خواهی شما سراغ برخی آداب و سنن ملی بی دلیل و خرافی مثل چهار شنبه سوری برود و آنها را به چالش بکشد؛ فورا همان جماعت رنگ عوض کرده و خود را که حامی خرافه پرستی هستند انسانهایی روشنفکر نشان می دهند و در عوض شما را فردی مرتجع، خشک مقدس و کهنه اندیش معرفی می کنند.
اما ملاک درستی یک اندیشه ای نه تشویق مردم است و نه تقبیح آنها؛ بلکه ملاک همان است که گفتیم؛ «عقل و نقل معتبر»
نتیجه
هر عقیده و آداب و سنتی که از گذشته به ما رسیده است در صورتی قابل احترام و گرامی داشت است که حداقل دارای دلیل عقلی و یا نقلی معتبر باشد و اگر فاقد هر دو اینها بود معلوم می شود خرافه ای بیش نیست و عقل سلیم حکم می کند که از آن دوری کنیم.