گریه م گرفته….
مث بچه مرده ها دلم گرفته…
کدوم گناهم….
من و از تو و تو رو ازم گرفته….
دلم گرفته…
دل من از عالم و ادم گرفته….
بنده پناهم …
نوکرت بهونه ی حرم گرفته….
دلم گرفته…
ارباب دیگر طاقتم تمام شد….
گریه م گرفته….
مث بچه مرده ها دلم گرفته…
کدوم گناهم….
من و از تو و تو رو ازم گرفته….
دلم گرفته…
دل من از عالم و ادم گرفته….
بنده پناهم …
نوکرت بهونه ی حرم گرفته….
دلم گرفته…
ارباب دیگر طاقتم تمام شد….
اقا جان….!
خودت که خبر از این دل داری….
سنگین است….
تنگ است…
غصه دار است…
سنگین از بار گناه….
تنگ از فراغ شما…..
و غصه دار میشود وقتی مسیرش به شهر میافتد….
و گاهی هم با تداعی کربلای ایران اشک چشم ها را در میاورد….
راستی حرفم به کربلا افتاد….
….
بگذریم…
این حرف ها در دل بماند بهتر است….
فقط خواستم بگویم جهان مضطر است…
اقا جان دریاب این دل را….
دریاب این جهان را….
همین…
التماس دعا میوه ی دل فاطمه…..
التماس دعا….
یک موقع هست که دنبال مجرمی می گردند و پیدایش می کنند، به او می گویند مثلاً اینقدر باید زندانی شوی، یک موقع هم هست که خودش خودش را معرفی می کند، بین اینها تفاوت است. همیشه دستگاه های قضایی با او کسی که خودش را معرفی می کند جور دیگری تا می کنند. با آنی که اهل «حاسبوا قبل أن تحاسبوا» است باید بهتر راه بیایی، چون ایرادش را پذیرفته و خودش را تسلیم کرده است. ویژگی معتکفان هم این است که خودشان خودشان را تسلیم می کنند.
علی اکبر رائفی پور
مرحوم دولابی : اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی هایت را نخور ، خیالت راحت باشد ، من هستم .
ببین این حرف او چه قدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی . خدای مهربان که غنی و توانا است به تو گفته است الیس الله بکاف عبده : آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست ؟ یعنی ای بنده من ، برای همه کسری و کمبود های دنیوی و اخروی ات من هستم . این سخن خدا چه قدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد . لذاست که فرمود : الا بذکر الله تطمئن القلوب : دل ها با یاد خدا آرامش می یابند .
مرحوم دولابی در جایی دیگر : تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و .. خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… کار محبت همین است.
اینو خیلی دوست میداشتم که بنویسم ….. و الان وقتشه ….
دیدین وقتی یه حاجتی داریم ….. بعضی وقتا به جای این که فقط بریم سراغ خود خدا … گوشه ی دلمون به یکی دیگه جز خدا هم هست …..
اون قدری توکلمون به خدا محکم نیست که دیگه ازهمه عالم و آدم دست بکشیم … مستقیم بریم سراغ خودخدا ……..
هر وقت از همه جا نا امید شدی بدان کـه کارت درســت میـشود
خـداوند فرمود: به عـزت وجلال خـودم قـسم که قـطع میکنم امیـد بـنـده ای کـه بـه غیـر مـن امیـد داشـته بـاشد….
آیت الله مجتهدی رحمت الله علیه
یه بنده خدایی میگفت : وقتی خدا یه مشکلی رو جلو راهمون میزاره یعنی دلش برامون تنگ شده میخواد از ته دلمون صداش بزنیم که جوابمون رو بده ولی ماها همیشه حواسمون نیست که خدایی داریم که اگه بخواد میتونه محال ترین اتفاق ها تو زندگی هامون بیفته …..
کافیه بهش اعتماد کنیم و بدونم هیچ کار خدا بی حکمت نیست ….
آن چه دلم خواست ، نه آن می شود
آن چه خدا خواست ، همان می شود
یازهـــــــــرا
شب شبِ عاشقان و بی دل هاست ، آخر امشب نگار می آید
مژده مژده به جمع بی تابان ، بی قراران ؛ قرار می آید
ما همونایی هستیم که وقتی حضرت آقا فرمودن
جنگ نرم رو جدی بگیرید
به حرفشون لبیک گفتیم
و الانم به خاطر حرف آقامون این جاییم ……….:)
من یک دختر چادری ام…
شاد و پر نشاط…سرزنده و پرکار…
قران و نهج البلاغه اگر میخوانم
رمان و حافظ هم میخوانم !
عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم.
یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه هم حفظم!!
پای سجاده ام گریه اگر میکنم.خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است..من یک عالمه دوست و رفیق دارم..
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم. هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم !!
دعای عهدمان را اگر میخوانیم.همانجا سفره باز میکنیم و با خنده و شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !
ما اگر چادر سر میکنیم؛ نقاش هم هستیم…خطمان هم خوب است…
حرف های دخترانه مان سر جایش، شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم !
نمایشگاه و تیاتر هم میرویم؛ سینما هم اگر فیلم خوب داشت…
کوه هم میرویم؛ عکس های یادگاری، فیلم های پر از خنده و شادی…
کی گفته ما چادری ها ״…..״
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !
دنیای من و رفیقان با خدایم؛
همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت نگیرند ول کن نیستند
همین هایی که حیاشان را نفروخته اند…
خوشبخت ندیده؛ هرکس ما را ندیده…….
مادرت را ببوس، پایش را ببوس، تا به گریه بیافتد، وقتی گریه افتاد، خودت هم به گریه می افتی، آن وقت کارت روی غلتک می افتد. و همه درهایی را که به روی خود بسته ای، خدا باز می کند. این که فرمود بهشت زیر پای مادر است یعنی تواضع کن.نکند حق آنها را تضییع کنی که راهت بسته می شود، اگر زنده اند یا مرده، هر طور که می توانی آنها را از خودت راضی کن. مادرتان را ببوسید، به پای او بوسه بزنید.وقتی دل آنها ازشما راضی و شاد شود، از ته دل دعایتان می کند و این در سیر شما بسیار مؤثر است.