خبرآمد که زمعشوق خبر می آید ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را آب و آیینه بیارید پدر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد غالبا درد به دنبال جگر می آید
راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست! سر که آشفته شود حوصله سر می آید… بیشتر »
آرشیو برای: "آذر 1391"
اگر زنجيره توليد دانش، تبديل دانش به فناوري، توليد محصول و در نهايت تجاري سازي علم تکميل شود، مسير توليد علم به توليد ثروت ملي کشور و پاسخگ… بیشتر »
ماه صفر در نزد شیعیان شیعیان إثنی عشری و محبان اهل بیت علیهم السّلام، ماه صفر را از ایام سوگواری سال میدانند. زیرا در ابتدای این ماه خانواده امام حسین علیه السّلام و بازماندگان واقعه کربلا را به صورت اسیری وارد شام نمودند و آنان را در فشار روحی و روانی… بیشتر »
26محرم 64 ﻫ . ق ؛ سنگ باران كعبه از سوي سپاهيان يزيد تاريخ را ورق ميزنم. چه سلطنت كوتاهي داشتهاي! امّا چه جنايتهاي بزرگي مرتكب شدهاي؛ در اين دو روز حكمفرماييات بر سرزمين مسلمانان. به حقيقت تو خليفهي سگ و شراب و ميمون بودي نه مسلمانان. از اسلام… بیشتر »
صدايت را ميشناسم، همان صدايي كه روزي آبديده ترين خنجر عالم ميشود براي دريدن دل سنگي شيطان...
صدايت را ميشناسم؛ صداي انتفاضه ات را، صداي پرواز و شهادت كبوتران آزادي را در صحن مقدس <مسجد الاقصي> ...
صدايت را ميشناسم، صداي تازيانه هايي كه… بیشتر »
پاييز بود و فصلي غم انگيز، فصل برگ ريزان، پرنده حضور مردي بزرگ و افلاكي به آسمان پرواز كرد و پاييز، پاييزي تر شد.
جام چشمها لبالب از اشك ستارگان هجران يار شد. آسمان پوشيده از ابر وداع در فراق يار گريست. بزرگ مردي كه از تبار آينه و پاكي بود، از… بیشتر »
اينجا ديار نامردي است كه اين قوم، ديري است در گوش هاي وجدانشان پنبه گذاشتهاند كه صداي <هل من ناصر> حسين را شنيدند و رو برگرداندند. براي حسينبن علي(ع)، حتي تصور زيستن در زير يوغ اسارت حكومت يزيد، حكومت ظلمت و جور، حكومت فريب و چپاول غير قابل… بیشتر »
به راستي تفسير كامل عاشورايي، زيباترين روح پرستنده
وقتي سخن از گودال ميگفتي، شانهه ايت هق هق گريه را همراهي ميكردند، تو كه هيچگاه فرات چشمهايت، خشكسالي را تجربه نكرد و مشك اشكهايت تهي نشد، تو كه هيچگاه توفان اندوهت فرو ننشست و لحظه لحظه در گوشه… بیشتر »
اي كوفه! ديگر روز خوش نخواهي ديد. نفرين بر تو و بر كوچه پس كوچه هايت!
كوچه هايي كه علي(علیه السلام) نيمه شبها انبان نان و خرما بر دوش ميگرفت و در ميان كودكان يتيمت تقسيم ميكرد، ولي خاك پست و بيوفاي تو امروز همان كودكان را به جنگ با حسين(علیه… بیشتر »
قصه كربلا، فقط قصه آب و عطش نبود؛
كربلا، داستان تشنگاني بود كه تشنه ديدار دوست بودند. آب و عطش، بهانه بود براي كساني كه اين راه را انتخاب كردند كه حسين تشنه آب نبود، تشنه لبيك بود و علقمه نظارهگر علمداري بود كه عطش را پيش پاي آب، قرباني كرد؛ علمداري… بیشتر »
شيواترين رمز جاودانگي براي آن كس كه مي خواهد لذت حيات جاودانه را در مرگ سرخ دريابد؛
فتح بلندترين قله هاي افتخار، در آميختن سياست با ديانت و ترويج انسانيت در <قرن جاهليت مدرن>، بناي مدينه فاضله اي با حاكميت عشق، جوشش حيات در شريان انسان عصر… بیشتر »
هر چند کلاس درس او یک واحه است
راهی که به آن جا نرسد، بی راهه است
پیران همه طفل مکتب او هستند
این پیر طریقتی که خود شش ماهه است بیشتر »
<آب را هم كه بر ما ببنديد باز هم مي ايستيم و خم به ابرو نمي آوريم>.
فرشتگان تاب و توان شما را تجليل ميكنند و آسمان به روي شما دروازه مي گشايد. فرات در يك خجالت ابدي غوطه مي خورد و شرمندهت رين رود جهان مي شود.
عشق بايد با عطش آميخته مي… بیشتر »
پياده روهاي شهربا سپيدي عصايت آشناست. گام هايت را محكم و با اعتماد بر ميداري، ميداني كه سستي، لغزش مي آورد. از پشت سياهي عينك دنيا را روشن و سپيد ميبيني.
با ناتواني و عجز در ستيزي، چنگ در چنگ تاريكي و دست در دست روشنايي. سرت را كه بالا ميگيري… بیشتر »